باهمآد " برابري، آزادي و رهايي "

باستانی: تمام این برخوردها از طرف سپاه پاسداران هدایت و کنترل می‌شود

بعد از مرگ محسن روح‌الامینی فرزند رئیس انستیتو پاستور، جنب‌وجوش زیادی در داخل حاکمیت برای رسیدگی به وضعیت دستگیرشدگان ایجاد شده است. حسین باستانی روزنامه‌نگار مقیم فرانسه می‌گوید امید زیادی به آزادی سران اصلاح‌طلب ندارد.

دویچه‌وله: آقای باستانی یک جنب‌وجوشی درون حاکمیت برای آزادی بازداشت‌شدگان و رسیدگی به وضعیت آنها ایجاد شده، آیا به نظر شما این تحرکات می‌تواند مثمر ثمر باشد؟ حسین باستانی: بله، قطعا بی‌تأثیر نخواهد بود. البته این را هم نباید فراموش کرد که آن کسانی که مسئول این بازداشت‌ها و شکنجه‌ها هستند، آنها هم کوتاه نخواهند آمد. نمونه‌اش این که شما این خبر را داشتید که آقای شاهرودی گفته بودند که بازداشت‌شدگان باید به سرعت تعیین تکلیف بشوند. ایشان نگفتند که باید آزاد بشوند، گفتند باید تعیین تکلیف بشوند. و بلافاصله موضع آقای مرتضوی هم این بود که آن کسانی از بازداشت‌شده‌ها که دیگر الان باقی مانده‌اند، اینها همه‌شان مسایل جدی دارند. در واقع آن طوری که نمایندگان کمیسیون امنیت ملی مجلس از دیدار خودشان با آقای مرتضوی نقل کردند، ایشان این جوری گفته است که این کسانی که الان باقی مانده‌اند دو دسته هستند، یا جزو هادیان یعنی هدایت‌کنندگان آشوب‌ها بودند و یا این که به قول ایشان جزو عوامل میدانی بودند که ظاهرا آن جوان‌های کم سن و سال‌تری را هم که گرفته‌اند و بعضا هیچ گرایش سیاسی هم نداشتند، آنها را ایشان جزو عوامل میدانی طبقه‌بندی کرده‌اند. از حرف آقای مرتضوی معلوم است که ایشان نمی‌خواهد آزادی‌ها صورت بگیرد، با این استدلال که آن کسانی که باید آزاد می‌شدند تا حالا آزاد شده‌اند و اینهایی که باقی مانده‌اند، پرونده‌های پیچیده‌تری دارند. افشاگری‌هایی که توسط خانواده‌های کشته‌شدگان و دستگیرشدگان صورت گرفت، به نظر شما چقدر در این میان نقش داشته، چون هنوز هم بسیاری از خانواده‌ها از افشای اخبار فرزندانشان هراس دارند. آیا این افشاگری‌ها می‌تواند نتیجه مثبتی برای خانواده‌ها داشته باشد؟ الان دیگر این طور شده که پشت سرهم هر روز دارد جنازه ‌از زندان به خانواده‌ها تحویل داده می‌شود. این‌ها جنازه‌هایی هستند که همه بدون استثنا شکنجه شده‌اند و همه هم دارند رسانه‌ای می‌شوند و خانواده‌ها هم بهرحال جرأت بیشتری پیدا کرده‌اند. یعنی این صحبت‌هایی که در فضای سیاسی و رسانه‌ای دارد مطرح می‌شود، اگر هیچ فایده‌ای نداشته باشد، حداقل این فایده را داشته که به نظر می‌آید خانواده‌ها جرأت بیشتری در افشای آنچه بر بچه‌هایشان گذشته است پیدا کرده‌اند و مرتب دارد این خبرها منتشر می‌شود. بعضی از اینها هم مثل آقای روح الامینی بهرحال خبرش از تریبون مجلس واکنش ایجاد کرده. اینها دیگر چیزهایی نیست که بشود عین هفته‌های اول بعد از انتخابات راحت پنهانش کرد. یا مثل آنوقت‌ها خیلی راحت بشود گفت که خب اینهایی که کشته شدند بسیجی بودند و غیره. قطعا این افشاگری‌ها هم تاثیر داشته است. آقای خامنه‌ای دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را صادر کرده است. تا بحال هیچ وقت نام این بازداشتگاه به عنوان یک بازداشتگاه رسمی از سوی مقامات برده نشده بود و الان آقای خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دستور تعطیلی‌اش را می‌دهد. این را شما چه طور تفسیر می‌کنید؟ بهرحال مشخص است که اخبار پیاپی‌ای که از بدرفتاری و شکنجه‌‌های منجر به مرگ دارد از زندان‌ها بیرون می‌آید، و میزان تکرار این خبرها، به صورتی‌ست که دیگر رسانه‌های حکومتی هم کاملا منفعل شده‌اند. یعنی شما می‌بینید که دیگر مثل سابق دفاعی نمی‌کنند که بگویند نه اینها دروغ است یا این که اصل قضیه این بوده که ما می‌گوییم. نه، دیگر کاملا در مقابل چنین اخباری در حالت انفعال قرار گرفته‌اند. به نظر می‌آید که میزان تکرار چنین اخباری و بازشدن این بحث در سطح حلقه‌های حکومتی، در مجلس، در قوه قضاییه، در سطح شخصیت‌های حتا عالی‌رتبه‌ی محافظه‌کار باعث شده که دیگر تردیدی در صحت‌اش باقی نماند و حتا رهبر جمهوری اسلامی هم مجبور می‌شود واکنش نشان بدهد.
این واکنش هم به این خاطر است که ایشان یا باید بیاید و صراحتاً پشت این شکنجه‌های منجر به قتل و دستگیری‌هایی که افراد را می‌گیرند و بعد جنازه‌‌ی ‌شکنجه‌شده را تحویل خانواده می‌دهند، یا باید پشت اینها بایستد و یا این که مجبور است موضعی در جهت مقابل بگیرد. الان دیگر فضا جوری نیست که مسئولین مملکتی بتوانند در میانه بازی کنند. آقای خامنه‌ای هم چنین وضعیتی پیدا کرده است و می‌فهمد، یعنی تا اینجا را متوجه شده که این سرکوب گسترده چقدر دارد ضربه‌ی حیثیتی به او می‌زند و از طرفی هم بهرحال افکار عمومی، ایشان را متهم ردیف یک این برخوردها می‌داند. ایشان بودند که بلافاصله بعد از انتخابات آمدند گفتند که کاندیداها باید مقابل آشوب‌های خیابانی به زعم ایشان بایستند و اگر این کار را نکنند، خونها به گردن آنها خواهد بود. در واقع ایشان بودند که آمدند و برای نخستین‌بار موضع گرفتند و مجوز سرکوب خونبار را صادر کردند. آیت‌الله منتظری با آیت‌الله زنجانی و موسوی اردبیلی دیدار داشتند و نگرانی‌هایی را در مورد وضعیت زندانیان مطرح کردند و فشار بر زندانیان را محکوم کردند. فکر می‌کنید که این فشارها از سوی مراجع هم ممکن است که حکومت را وادار به عقب‌نشینی بکند؟ مراجع بهرحال ابزار فشار را دارند. حالا ممکن است که همه‌ی مراجع شجاعت آقایان منتظری، صانعی یا اردبیلی را نداشته باشند. ولی واضح است که آنها از وضعیت موجود ناراضی هستند، البته هر یک با دلایل خودشان. و دلایلی هم از ابتدا داشتند که البته بخش عمده‌ای از آن به بی‌حرمتی‌های آقای احمدی‌نژاد به نهاد مرجعیت و روحانیت برمی‌گردد. تا حدی که حتا در زمان انتخابات یک خبر مهم چاپ شد که آن صندوق سیاری که برای مراجع و روحانیون ارشد است و چون تعداد افرادی که رأی‌شان را در آن می‌ریختند خیلی محدود هستند، دیگر نمی‌شود خیلی در آن دست برد و تقلب کرد، آمار آن صندوق منتشر شد که نشان می‌داد رأی آقای موسوی تقریبا دو برابر آقای احمدی‌نژاد بود و نکته‌ی مهم‌تر این بوده که تعدادی از رأی‌های این صندوق سفید بود. یعنی انگار اساسا کسانی در بین مراجع هستند که اصلا رأی دادن در رژیم جمهوری اسلامی را بی‌حاصل می‌دانستند. خب معلوم است که مراجع ناراضی هستند. خبری هم امروز در سایت «شیعه آنلاین» منتشر شد. می‌دانید که این سایت، سیاسی نیست و فقط روی مسایل مربوط به تشیع حساس است و گردانندگانش هم محافظه‌کار و بسیار نزدیک به روحانیت هستند. در این خبر این احتمال را مطرح کرده بود که بعضی از مراجع اساسا می‌خواهند قم را ترک کنند و ساکن نجف بشوند. یعنی تا این حد در میان آنها ناامیدی نسبت به وضعیت وجود دارد. اگر کار تا اینجاها پیش برود و بعضی از مراجع اساسا در ماندن در قم بخواهند تجدیدنظر کنند، این فشار بسیار مهمی بر جمهوری اسلامی خواهد بود و قطعا آنها تلاششان را می‌کنند که به طریقی جلوی این کار را بگیرند و نگذارند که رابطه بیش از حد بحرانی بشود که خب البته همه‌ی اینها تبعات خواهد داشت. همان طور که شما هم اشاره کردید آقای مرتضوی، دادستان تهران اعلام کرده‌که این زندانیانی که مانده‌اند دیگر معترض نیستند، بلکه آشوبگرند. و خبرهایی هم از درون زندان می‌رسد مبنی بر این که مثلا با آقای حجاریان خیلی بدرفتاری می‌شود و حال جسمی‌شان خوب نیست. همین طور امروز در حالی که به بعضی از خانواده‌های زندانیان اجازه‌ی ملاقات داده شده، به بعضی دیگر داده نشده است. حتا آنهایی که اجازه‌ی ملاقات بهشان داده شده این طور ازطرف خانواده‌هایشان عنوان شده بود که شاید نشانه‌ی این است که اینها قرار نیست به این زودی‌ها آزاد بشوند. تفسیر شما چیست؟ اگر مجموعه‌ی این خبرها را کنار هم بگذاریم، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که واقعا این عده‌ی باقیمانده قرار نیست به این زودی‌ها آزاد بشوند؟ حداقل این است که سیاست دستگیرکنندگان این است که حداکثر فشار را روی اینها وارد بکنند. چون هدف آنها در واقع نسق‌‌کشی است. یعنی آنهایی که شکنجه می‌کنند این طور نیست که متوجه نباشند این شکنجه‌ها منجر به مرگ می‌شود. برای آنها این مسئله اصلا مهم نیست. شما اگر اظهارات نماینده‌ی ولی فقیه در سپاه پاسداران را بخوانید، به نوعی گفته‌ما چاره‌ای جز زدن و برخورد کردن نداریم، به این خاطر که فتنه‌ای است که باید کنترل بشود. اگر به این گفته توجه بکنید و به این مسئله که حتا مقاماتی در حد رییس زندان اوین به خانواده‌ها گفته‌اند که ما اساسا هیچ اطلاعی از وضع بازداشت‌شده‌ها نداریم و یکی از نمایندگان مجلس هم این را از تریبون مجلس عنوان کرده است که حتا وزارت اطلاعات دارد می‌گوید که ما در حاشیه هستیم، همه‌ی اینها به خوبی نشان می‌دهد که همه چیز دارد توسط سپاه پاسداران کنترل می‌شود. تمام این بازجویی‌ها، شکنجه‌ها و برخوردها دارد توسط سپاه کنترل می‌شود و سپاه هم یک جزیر‌ه‌ی محصور و یک جعبه‌ی سیاه است که اساسا هیچ وقت حتا نهادهای دیگر جمهوری اسلامی نتوانستند از مسایل آن، از بودجه‌ی آن، از نحوه‌ی اداره‌ی بخش امنیتی آن اطلاعی داشته باشند. آنهایی که دارند به این شیوه عمل می‌کنند، معلوم است که در قوه قضاییه هم با آقای مرتضوی هماهنگ هستند. آنها اساسا هدفشان این است که برخوردها هرچه ممکن شدیدتر و خشونت‌آمیزتر باشد، برای این که رعبی ایجاد بکند برای کسانی که ممکن است در روزها و هفته‌های آینده بخواهند به خیابان بیایند و اعتراض بکنند. هدف آنها این است و تبعات حیثیتی این مسئله برای نظام جمهوری اسلامی یا برای حکومت هم اصلا برایشان مهم نیست. ولی مشخص است که به حدی زیاده‌روی کرده‌اند که در داخل نظام نگرانی‌های زیادی را برانگیخته‌اند، نگرانی‌هایی که شما نمی‌توانید خیلی هم مطمئن باشید که از باب مثلا رعایت حقوق فردی است. خیر! از باب مصالح کل حکومت است، چون می‌فهمند که چطور دارد واکنش ایجاد می‌کند. بهرحال آنهایی که دارند این برخوردها را انجام می‌دهند، می‌خواهند تا ته‌اش بروند و هدفشان هم این است که این کار را ادامه بدهند. ولی خب مثل این که کسان دیگری در حکومت نگران شده‌اند و فکر می‌کنند ادامه‌ی این قضیه برای خود آنها خطرناک خواهد بود. فکر می‌کنید کدامیک از این دو جناح پیروز بشوند؟ معمولا در جمهوری اسلامی ایران و در اختلافات داخلی خود محافظه‌کاران، هیچ چیز تعیین تکلیف نمی‌شود و مسایل بینابین می‌ماند. می‌توانید این طوری انتظار داشته باشید که بهرحال تعدادی از دستگیرشدگان که می‌توانند زیاد هم باشند آزاد بشوند، مخصوصا جوان‌ها یا کسانی که وابستگی سیاسی مشخصی نداشتند. ولی شخصیت‌های سیاسی‌ای که اینها گرفته‌اند و برایشان مهم است که تحت فشارشان بگذارند تا بلکه بتوانند اعترافات قابل پخشی تهیه بکنند، خیلی بعید است که آنها را به راحتی رها بکنند. من تصور می‌کنم پرونده‌ی آنها پیچیده خواهد بود. مصاحبه‌گر: میترا شجاعی

اذعان نماینده مجلس به وجود بازداشتگاه در وزارت کشور

خبرنامه امیرکبیر: پس از گذشت نزدیک به یک ماه و نیم از افشای شکنجه گاه در ساختمان وزارت کشور و شکنجه دانشجویان بازداشت شده کوی دانشگاه تهران در آن مکان، کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس به وجود بازداشتگاه در ساختمان وزارت کشور اذعان کرد.
جلالی نماینده مجلس امروز در جمع خبرنگاران اعلام کرد که در مورد «بازداشتگاه طبقه منفی 4» که در وزارت کشور اطلاعاتی به کمیته پیگیری مسائل بازداشت شدگان اخیر رسیده است که در حال بررسی آن هستند. اظهارات سخنگو این کمیته در شرایطی صورت می گیرد که در بامداد 25 خرداد پس از حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه بیش از 200 دانشجو به این زیرزمین در وزارت کشور منتقل شدند. دانشجویان در ساعات اولیه بازداشت نمی دانستند در کجا به سر می برند اما پس از آزادی از محل نگهداری که در طبقه منفی چهار وزارت کشور واقع شده خبر دادند. خبرنامه امیرکبیر در 2 گزارش در تاریخ های 28 خردادماه و 9 تیرماه وجود این شکنجه گاه ها در وزارت کشور و شکنجه دانشجویان کوی دانشگاه در این مکان را گزارش کرده بود اما در همان زمان خبرگزاری فارس و یکی دیگر از سایت های حامی دولت به تخطئه این گزارش پرداختند. (گزارش 1: ضرب و شتم چندین ساعته دانشجویان در ساختمان وزارت کشور، گزارش 2: بخشی دیگر از شکنجه های تکان دهنده دانشجویان در ساختمان وزارت کشور) طبق گفته های دانشجویان آزاد شده رفتار صورت گرفته با آنان در این بازداشتگاه غیرانسانی بوده و طی مدت بازداشت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی آب و غذا به آنها نمی دادند. این دانشجویان همچنین اعلام کردند که نیروهای لباس شخصی در هماهنگی کامل با نیروهای انتظامی و گارد ضدشورش به کوی دانشگاه تهران حمله کردند و در بامداد 25 خردادماه پس از ضرب و شتم دانشجویان بسیاری از آنان را به وزارت کشور منتقل کردند. کاظم جلالی همچنین در مصاحبه خود اعلام کرد که با 200 نفر از بازداشت شدگان اعتراضات به نتایج انتخابات دیدار کرده اند و در عین حال درخواست دیدار با 50 نفر دیگر را که ازچهره های سیاسی و روزنامه نگاران هستند، داده اند که با آن موافقت نشده است. وی همچنین اظهار کرده «با کسانی که در رابطه با بازداشت شدگان اخیر دچار تخلف شده اند برخورد خواهد شد.» پیگیری های صورت گرفته در مورد وضعیت زندانیان تنها پس از مرگ فرزند روح الامینی در بازداشتگاه کهریزک صورت جدی به خود گرفته است و کمیته مزبور در حال پیگیری دستگیرشدگان است. جلالی در ادامه نیز از آزادی سعید حجاریان اظهار بی اطلاعی کرده است و تأکید کرده که قوه قضائیه اعلام نموده برخی گروهک ها در مدیریت بحران نقش داشته اند. جلالی دیروز اعلام کرد که 143 نفر از بازداشت شدگان آزاد شده اند و در حال حاضر 150 نفر در بازداشت به سر می برند. اما در پی مراجعات خانواده ها و وکلای صورت گرفته به دادگاه انقلاب مسئولین اعلام کرده اند طی یک ماه گذشته نزدیک به پنج هزار نفر بازداشت شده اند.

«دولت مسئول خون‌های ریخته شده است»

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با انتشار بیانیه شدید‌اللحنی، رئیس دولت نهم، وزاری کشور، اطلاعات و دادگستری را مسئول «فجایعی» اعلام کرد که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران صورت گرفته است.
این سازمان سیاسی که برخی اعضای آن هم‌اکنون در زندان به‌سر می‌‌برند، با محکوم کردن شدید «شکنجه‌ و قتل» معترضان به نتیجه انتخابات، خواستار رسیدگی جدی به این «پدیده شوم» و معرفی و مجازات آمران و عاملان این رفتار‌ها شده است.
مصطفی تاج‌زاده، بهزاد نبوی و فیض‌الله عرب‌سرخی، سه تن از اعضای ارشد سازمان مجاهدین هستند که بیش از یک ماه است که در بازداشت به سر می‌برند.
این برای چندمین‌بار است که سازمان مجاهدین طی هقته‌های اخیر با انتشار بیانیه‌ای، دولت برآمده از انتخابات را «نامشروع» دانسته و با محکوم کردن خشونت‌های دولتی، خواستار آزادی تمامی زندانیان اخیر شده است.
این سازمان در بیانیه جدید خود اعلام کرده که دولت جدید برای تحکیم پایه‌های قدرت، اقدام به بازداشت‌ و شکنجه زندانیان کرده است.
سازمان مجاهدین، بازداشتگاه کهریزک که به دستور آیت‌الله علی خامنه‌ای تعطیل شده را بی‌شباهت به زندان «گوانتانامو» ندانسته و اعلام کرده است که رفتار‌های صورت گرفته در این بازداشتگاه با زندانیان، «هزینه‌های سنگین و غیرقابل جبرانی» برای ملت و کشور داشته که برای «استقرار دولتی غیرقانونی و تحمیلی» باید بپردازند.
این سازمان از نمایندگان مجلس خواسته است که طرح تحقیق و تفحص درباره «رفتار دستگاه امنیت و اطلاعات کشور و بخش‌های اطلاعاتی نهادهای نظامی و انتظامی با دستگیرشدگان را» به مجلس ارائه دهند
این سازمان، ریشه چنین رفتار‌های «خشونت‌باری» با معترضان به نتیجه انتخابات را «سکوت» احزاب و نهادهای مدنی در برابر قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی‌یعقوب که هر دو در بازداشتگاه (اوین و همدان) جان باختند، دانسته است.
زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی- کانادایی بود که در سال ۱۳۸۲ پس از دستگیری در زندان اوین جان باخت و هنوز علت اصلی مرگ او مشخص نشده است.
زهرا بنی‌یعقوب نیز پزشکی جوانی بود که در سال ۱۳۸۶ پس از دستگیری در همدان در بازداشتگاهی در این شهر جان باخت و پرونده وی همچنان مفتوح است.
این سازمان، ریشه چنین رفتار‌های «خشونت‌باری» با معترضان را «سکوت» احزاب و نهادهای مدنی در برابر قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی‌یعقوب، دانسته است
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بخش دیگری از بیانیه خود، از سکوت جریان‌های محافظه‌کار در خصوص «شکنجه و قتل» معترضان به نتیجه انتخابات اظهار تاسف کرده است.
این سازمان همچنین از نمایندگان مجلس خواسته است که به «تذکری نمایشی» نسبت به وقایع رخ‌داده در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها بسنده نکنند و طرح تحقیق و تفحص درباره «رفتار دستگاه امنیت و اطلاعات کشور و بخش‌های اطلاعاتی نهادهای نظامی و انتظامی با دستگیرشدگان وقایع اخیر و وضعیت زندان‌های رسمی و غیر رسمی محل نگهداری آن‌ها را» به مجلس ارائه دهند.
بیانیه سازمان مجاهدین در حالی منتشر شده که روز گذشته محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای از آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه، خواستار آزای شهروندانی شده که به گفته وی به «تحریک برخی افراد و جریان‌های سیاسی» در حوادث اخیر شرکت کرده‌اند.
سازمان مجاهدین، اعلام کرده است که رفتار‌های صورت گرفته بازداشتگاه کهریزک با زندانیان، «هزینه‌های سنگین و غیرقابل جبرانی» برای ملت و کشور داشته که برای «استقرار دولتی غیرقانونی و تحمیلی» باید بپردازند
آقای احمدی‌نژاد در نامه خود خواسته که رئیس قوه قضائیه «با اعمال حداکثر رافت اسلامی نسبت به آن دسته از شهروندان که ناآگاهانه در این مسیر قرار گرفتند، طعم گوارای محبت دینی و ملی را به آنها» بچشاند.
در این نامه همچنین آمده که قوه قضائیه با آزادی دستگیرشدگان «دل‌های نگران بستگان و دوستان آنان را آرامش بخشیده و کام خانواده‌های محترمشان را با آزادی آنان شیرین» سازد.
پیش‌تر کاظم جلالی سخنگوی کمیته ویژه پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان، از آزادی ۱۴۰ نفر از دستگیرشدگان با قید وثیقه، ضمانت و کفالت خبر داده بود.
به گفته آقای جلالی ۱۵۰ نفر از بازداشت‌شدگان بنابر اعلام دادستانی تهران به خاطر «حمل اسلحه سرد و گرم، بمب آتش‌زا و وارد کردن آسیب به اموال عمومی» همچنان در زندان به سر می‌برند.

تعطیلی کهریزک «اغفال» مردم است

آیت‌الله حسینعلی منتظری، تعطیلی بازداشتگاه کهریزک به دستور آیت‌الله علی خامنه‌ای را اقدامی در جهت «اغفال مردم» دانست و گفت که نمی‌توان با تعطیلی یک بازداشتگاه، «تمام گناه را به گردن یک ساختمان» انداخت.
بازداشتگاه کهریزک که در جنوب تهران واقع شده، هفته جاری به دستور آقای خامنه‌ای، به خاطر نداشتن «استاندارد‌های» لازم تعطیل شد.
این بازداشتگاه، محل نگهداری بسیاری از دستگیر‌شدگانی بود که در اعتراض به نتیجه انتخابات در راهپیمایی‌های مسالمت آمیز شرکت کرده بودند.
آقای منتظری امروز چهارشنبه در پاسخ به نامه میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی به مقام‌های جمهوری هشدار داد که هرچه سریع‌تر «رشته امور» را از دست «یک عده افراد نامتعادل و اسیر توهمات و تمایلات خطى و گروهى» خارج کنند.
سه رهبر اصلاح‌طلب چندی پیش در نامه مشترکی از مراجع تقلید شیعه خواسته بودند که در برابر بازداشت‌ها و رفتار‌های خشونت‌بار با دستگیرشدگان سکوت نکنند و برای آزادی زندانیان اخیر تلاش کنند.
آیت‌الله یوسف صانعی، آیت‌الله عبدالکریم موسوی اردبیلی و آیت‌الله اسد‌الله بیات زنجانی مراجع تقلیدی هستند که در پاسخ به این نامه از ادامه بازداشت معترضان در زندان‌ها انتقاد کرده و خواستار آزادی آنها شده‌اند.
آقای منتظری به مقام‌های جمهوری هشدار داد که هرچه سریع‌تر «رشته امور» را از دست «یک عده افراد نامتعادل و اسیر توهمات و تمایلات خطى و گروهى» خارج کنند
آقای منتظری با «بحرانی» خواندن وضعیت کنونی ایران، «ندانم‌کاری و بی‌تدبیری بعضی مسئولان» را عامل آن دانسته و از چنین شرایطی به شدت ابراز نگرانی کرده است.
به نوشته این مرجع شیعه، چنین وضعیتی موجب نارضایتی «اکثریت قاطع مردم» از حاکمیت شده و فاصله آنها را با نظام جمهوری اسلامی بیشتر کرده است.
در بخش دیگر این نامه، از مقام‌های جمهوری اسلامی خواسته شده که عوامل «بحرانی» کنونی را شناسایی کنند و با دادن پاسخی «معقول و قانع کننده» نارضایتی مردم را برطرف کنند.
آقای منتظری تاکید کرده که مردم ایران «فهیم و دانا» هستند و در صورتی که «خطاکاران واقعا مجازات نشوند، قانع نخواهند شد.»
این مرجع شیعه همچنین از «واداشتن» نیرو‌های بسیج و سپاه برای «برادرکشی و سرکوب مردم» در جمهوری اسلامی انتقاد کرده و پرسیده است: «آیا هدف از تشکیل سپاه و بسیج براى‏ ‏برادرکشى و سرکوب مردم بود»
این مرجع شیعه همچنین از «واداشتن» نیرو‌های بسیج و سپاه برای «برادرکشی و سرکوب مردم» در جمهوری اسلامی انتقاد کرده و پرسیده است: «آیا هدف از تشکیل سپاه و بسیج براى‏ ‏برادرکشى و سرکوب مردم بود؟»
وی باردیگر، اعتراف‌ها از بازداشت‌شدگان اخیر که «تحت شکنجه و زور» اخذ شده است را «فاقد» مبنای شرعی و قانونی اعلام کرد و خواستار محاکمه علنی عاملان این اقدامات در دادگاهی «عادل و بی‌طرف» شد.
آقای منتظری پیش از این در پاسخ به سئوالات محسن کدیور گفته بود که اگر مسئولان «به زور یا فریب و تقلب بر منصب بمانند، مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر... ابراز داشته و بخواهند.»
این مرجع تقلید شیعه در بخش دیگری از پاسخ خود به آقای کدیور، مقام‌های جمهوری اسلامی را به طور غیرمسقیم متهم کرد که «بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء مردم و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه‌های قرون وسطایی و استالینی و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه‌ها... و زندانی کردن عقلا و نخبگان جامعه به بهانه‌های واهی و تحمیل اعترافات به امور خلاف واقع» عمل می‌کنند.

مانع مرگ جوانان در بازداشتگاه‌ها شوید

کانون مدافعان حقوق‌بشر از مقام‌های ایران است که مانع مرگ جوانان در بازداشت‌گاه‌ها شوند و در اسرع وقت، تمام دستگیر‌شدگان حوادث پس از انتخابات را آزاد کنند.
از بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌های ایران هفته‌هاست که گزارش‌های نگران کننده‌ای مبنی بر «شکنجه و مرگ» گروهی از معترضان به نتیجه انتخابات منتشر می‌شود.
مقام‌های جمهوری اسلامی در واکنش به این گزارش‌ها اعلام کرده‌اند که بازداشتگاه کهریزک را به دستور آیت‌الله علی خامنه‌ای به خاطر دارا نبودن «استاندارد‌های» لازم تعطیل کرده‌اند.
کانون مدافعان حقوق بشر که از سوی شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل اداره می‌شود، از مقام‌های ایران مصرانه خواست که بازداشت‌گاه‌های «غیر قانونی» را تعطیل کنند و شرایط نگهداری زندانیان را «قانونی و برخوردار از حداقل شرایط انسانی بنماید.»
کانون مدافعان حقوق بشر همچنین اعلام کرد که تعداد بازداشت‌شدگان و جان‌باختگان حوادث اخیر بیش از آمار‌های رسمی است و بازداشت افراد بدون «احضاریه» و برخلاق «قانون اساسی» صورت گرفته است
این کانون با تاکید بر اینکه «هنوز» برای نجات جان انسان‌های «بی‌گناه دربند» دیر نشده، از مسئولان درخواست کرد با آزادی این افراد به «تخلفات» صورت گرفته رسیدگی کرده و از کلیه آسیب‌دیدگان نیز دلجویی کنند.
این بیانیه، بازداشت‌های گسترده فعالان سیاسی، مدنی و رسانه‌ای را به «نفع» ملت ایران و منافع ملی ندانسته و به مسئولان جمهوری اسلامی یادآور شده است که پخش «اعترافات» از برخی دستگیر‌شدگان «مغایر» با موازین قانونی و بین‌المللی است که «خسارت‌های» جبران‌ ناپذیری خواهد داشت.
کانون مدافعان حقوق بشر همچنین اعلام کرد که تعداد بازداشت‌شدگان و جان‌باختگان حوادث اخیر بیش از آمار‌های رسمی است و بازداشت افراد بدون «احضاریه» و برخلاق «قانون اساسی» صورت گرفته است.
در بیانیه کانون اشاره شده که برخی از بازداشت‌شدگان بیش از یک ماه است که هیچ تماسی با خانواده‌های خود نداشته‌اند و برای برخی دیگر نیز «پرونده‌سازی» شده است.
بهزاد نبوی و مصطفی تاج‌زاده دو فعال سیاسی هستند که از زمان بازداشت تاکنون با خانواده‌های خود تماسی نداشته‌اند و محمدعلی دادخواه وکیلی است که به گفته کانون مدافعان برای او «پرونده‌سازی» شده است.
درخواست آزادی وکلا و روزنامه‌نگارانگروهی از وکلا و روزنامه‌نگاران نیز امروز چهارشنبه، خواستار آزادی وکلا و روزنامه‌نگارانی شده‌اند که در حوادث اخیر بازداشت و در زندان به سر می‌برند.
حدود ۱۵۰ وکیل دادگستری در بیانیه‌ای که به همین منظور صادر کرده‌اند، خواستار آزادی سه وکیلی هستند که هفته‌هاست زندانی شده‌اند.
عبدالفتاح سلطانی، محمدعلی دادخواه و شادی صدر سه وکیلی هستند که امضاکنندگان این بیاینه خواستار آزادی فوری آنها شده‌اند.
وکلای امضاکننده این بیانیه، اعلام کرده‌اند که مسئولیت جانی وکلای دربند، بر عهده قوه قضائیه و وزارت اطلاعات است
این بیانیه در زمانی منتشر شد که شادی صدر همچنان در بازداشت بود. رسانه‌ها امروز سه‌شنبه از آزادی وی خبر داده‌اند.
این وکلا اعلام کرده‌اند که مسئولیت جانی وکلای دربند، بر عهده قوه قضائیه و وزارت اطلاعات است.
بیش از ۲۰۰ روزنامه‌نگار نیز با انتشار نامه‌ای از آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی «بی‌قید و شرط» همکاران زندانی خود شده‌اند.
این روزنامه‌نگاران در نامه خود خطاب به آقای شاهرودی نوشته‌اند که «حساب خود را از قانون‌شکنان جدا کرده و اعتماد مردمی را به دستگاه داد گستری بازگردانید.»
در ایران، براساس اعلام سازمان گزارشگران بدون مرز، بیش از ۴۱ روزنامه‌نگار در حوادث پس از انتخابات بازداشت شده‌اند که ۲۵ تن از آنها هنوز در زندان به سر می‌برند.

«مسئولیت خون‌ها با قانون‌شکنان است»

آیت‌الله اسد‌الله بیات زنجانی از مراجع شیعه، مسئولیت خون کسانی که در حواث اخیر کشته‌اند را بر عهده کسانی دانست که با «نادیده» گرفتن آرای اکثریت مردم، موجب بروز حوادث اخیر شده‌اند.
در جریان اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات که با خشونت‌های دولتی همراه بود، ده‌ها تن جان خود را از دست داده و صد‌ها نفر دیگر زخمی شده‌اند. تعداد بیشماری از معترضان و فعالان سیاسی و مدنی نیز دستگیر و در بازداشت به سر می‌برند.
محمدخاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، سه تن از رهبران اصلاح‌طالب در نامه مشترکی از مراجع تقلید شیعه خواسته بودند که در برابر چنین وضعیتی سکوت نکنند و تلاش کنند تا بازداشت‌شدگان آزاد شوند.
آیت‌الله یوسف صانعی و آیت‌الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، دو مرجعی هستند که در روز‌های اخیر با پاسخ به نامه‌‌های این رهبران اصلاح‌طالب، خواستار توقف «خشونت‌های» دولتی علیه معترضان و آزادی تمامی بازداشت‌شدگان شده‌اند.
آیت‌الله بیات زنجانی، سومین مرجع تقلیدی است که در پاسخ به نامه این سه تن اعلام کرده است: «اگر خون کسی بدون حضور در محکمه قاضی عادلی ریخته شود و حرمت شهروندی هتک گردد، چاره‌ای جز امر به معروف و نهی از منکر نمی‌ماند.»
وی از بازداشت بدون تفهیم اتهام «دلسوزان و شخصیت‌های انقلابی» در حوادث اخیر انتقاد کرده و نوشته است: «امروز شاهد وقایع تأسف‌باری به نام این نظام و تحت کلمه عالیه الله آن هستیم که دل همه علاقه‌مندان به امام و انقلاب اسلامی را به درد می‌آورد.»
این روحانی از همه مردم، مسئولان، سیاستمداران و قضات خواسته که راه خود را از کسانی که در حرکت‌های «غیرقانونی» دست داشته‌اند، جدا کنند و از آنها «برائت جویند.»
آقای بیات زنجانی، دوری کردن از افرادی که در حرکت‌های «غیرقانونی» دست داشته‌اند و پرداختن به امر به معروف و نهی از منکر را «تکلیف شرعی، عقلانی و عقلایی» همگان دانسته است
آقای بیات زنجانی، دوری کردن از چنین افرادی و پرداختن به امر به معروف و نهی از منکر را «تکلیف شرعی، عقلانی و عقلایی» همگان دانسته است.اطلاعیه این مرجع تقلید شیعه در حالی منتشر می‌شود که آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه روز گذشته دستور داده که ظرف یک هفته تکلیف تمام بازداشت‌شدگان حوادث اخیر مشخص شود.
شورای عالی امنیت ملی نیز اعلام کرده که کمیته‌هایی به منظور بررسی رعایت حقوق شهروندان در حوادث اخیر تشکیل داده است و مجلس شورای اسلامی نیز کمیته‌ای را مامور رسیدگی به وضعیت بازداشت‌شدگان و بازداشتگاهها کرده است.
در هفته‌های گذشته، گزارش‌های بسیاری در خصوص مرگ برخی بازداشت‌شدگان در زندان‌ها و «شکنجه» تعدادی دیگر به منظور «اعتراف‌گیری» منتشر شده که موجب نگرانی خانواده‌ها و سازمان‌های مدافع حقوق بشر شده است.

هویت یکی دیگر از شهدای جنبش سبز فاش شد: سعید عباسی

سعید عباسی، 27 ساله، از کسبه‌ی محله‌ی سلسبیل بوده که بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسیده است.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» سعيد عباسي، 27 ساله و مجرد، مغازه‌دار در محله‌ی سلسبيل (خیابان رودکی) تهران و خود ساکن محله‌ی پونک بوده که در روز 30 خرداد با اصابت گلوله از ناحیه‌ی سر، در مقابل دیده‌ی پدرش و سایر مغازه‌داران به شهادت رسیده است.
این گزارش حاکی است پیکر او را تنها در ازای دریافت پول و تعهد مبنی بر اینکه هیچ شکایتی از کسی ندارند، تحویل داده‌اند.
در این گزارش همچنین تصریح شده که وقتی برخی مأموران به عنوان دلجویی به منزل خانواده‌ی این شهيد مراجعه می‌کنند، مرگ فرزند آنها را به «اغتشاشگران» نسبت می‌دهند و سپس از این خانواده‌ی داغدیده می‌‌خواهند که نام شهید را به عنوان بسیجی ثبت کند تا از مزاياي خانواده‌ی شهيد بودن استفاده کنند؛ که این درخواست با واکنش شديد والدين این شهيد روبه‌رو می‌شود و آنها مأموران را از خانه بيرون می‌کنند.

آیت‌الله طاهری خطاب به هاشمی: حیثیت نظام و روحانیت مورد هجمه قرار گرفته است

آیت‌الله سید جلال‌الدین طاهری اصفهانی طی نامه‌ای خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ضمن تشكر و حمایت از سخنان وی در نماز جمعه تهران خواستار تدبیراندیشی وی و سایر نخبگان برای جلوگیری از انحراف كشور و لطمه به حیثیت نظام شد. متن كامل این نامه که در سایت رخدادنیوز منتشر شده بدین شرح است:
بسمه تعالیحضور محترم آیت‌الله آقای هاشمی رفسنجانی (زید عزه العالی)با سلام و تحیت و آرزوی توفیق و سلامتی برای جنابعالی كه بحق از ذخائز انقلاب و روحانیت و از یاوران با سابقه و موثر نهضت و حضرت امام رحمه الله می باشید. لازم می دانم از مواضع و سخنان روشنگر و تاریخی جنابعالی در نماز جمعه تهران كه بارقه ای از امید در دلهای نگران مردم دمید تشكر و سپاسگزاری نمایم. قطعاًً این مواضع روحیه مقاومت و پایداری در مقابل انجرافات و بدعتهای خطرناك موجود را در همه تقویت و مضاعف نمود.چنانچه مستحضرید شرایط بسیار خطیر و دردناك كنونی كه كیان و اسلام و كشور و جان و شرافت مردم را مورد آماج قرارداده است ناشی از فاصله گرفتن عده ای زیاده و قانون گریز از مبانی و اهداف انقلاب و اسلام می باشد كه در صورت بی‌توجهی به عواقت آن آثار سود و غیر قابل جبرانی برای انقلاب و كشور عزیز به ارمغان خواهد آورد.امام (ره) بارها وقوع چنین خطری را از این ناحیه پیش بینی می نمود و به زبان و قلم متذكر می‌شد اما متاسفانه وقتی هشدارهای آن پیر خردمند جدی گرفته شد كه فراگیری ظلم و انحراف كشور را مورد هجمه قرار داد و خسارات فراوانی بر پیكر مردم سالاری دینی و انقلاب اسلامی وارد نمود.در این برهه حساس روحانیت در آزمونی سخت قرار دارد. اگر نسبت به اعمال و رفتار غیرقانونی و ضد اسلامی این طایفه افزون طلب و دنیاپرست بی‌تفاوت و یا كم اثر باشیم قطعاً مورد مؤاخذه خداوند و معاقب قضاوت تاریخ و مردم خواهیم بود چرا كه مشروعیت همه اركان و افراد در این نظام تنها به عمل به شرع مقدس و فرامین الهی است.این روزها متعاقب انتخابات سیل دستگیری‌ها و تضییقات و رفتارهای خشونت بار ذهن هر انسان آزاده ای را متألم و مشغول نموده است. از حضرتعالی و همه نخبگان انتظار می رود برای پایان دادن به این فاجعه تدبیری اندیشیده و قبل از آن كه دامنه آن حیثیت نظام و روحانیت را مورد هجمه بیشتر قرار دهد نسبت به مهار آن اقدام گردد.والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
سید جلال الدین طاهری
منبع: رخدادنیوز

شمس‌الواعظین:احمدي نژاد فاقد ثبات روانی، عقلانی و شخصیتی است

ماشاء‌الله شمس الواعظین، مشاور مرکز مطالعات راهبردي خاورميانه در تهران شامگاه دوشنبه 27-7-2009، در گفتگو با برنامه پرطرفدار "پانوراما" در کانال العربیه، گفت که محمود احمدی‌نژاد بحران کنونی را در کابینه خود به راه انداخته است تا اذهان عمومی را از بحران اصلي بوجود آمده پس از انتخابات منحرف کند. او ثبات روانی و شخصیتی و عقلانی ندارد.
شمس‌الواعظین در پاسخ به سؤال مجری برنامه، خانم منتهی الرمحی که پرسيد، بسياري از ناظران امور ايران این سؤال برایشان مطرح است که آيا احمدي نژاد واقعا با يک بحران دست به گریبان است، یا اینکه براي منحرف کردن اذهان عمومی از بحران واقعي با اصلاح طلبان و حوادث پس از انتخابات چنين تظاهر می کند، گفت: احمدی نژاد با تکيه بر ارگاني که از وي پشتیبانی مي‌کند، دست به ايجاد بحران‌هاي ساختگي می‌زند، تا بدین ترتیب بتواند اذهان را از بحران واقعي ناشی از انتخابات رياست جمهوري به سوی یک بحران ساختگي منحرف کند، براین اساس به برخي اقدامات و حتي رفتارهای متضاد روي آورده است .احمدي‌نژاد گاهي با استناد به پايگاه اجتماعي خود که به اعتقاد وی منبعث از قدرت است به مواجه با پارلمان مي‌پردازد، و گاهي نيز عليه اعضاي دولت خود موضع‌گيري مي‌کند، بخصوص اقدام اخیر وی برضد دو تن از وزيران کابینه‌اش که اتفاقا از اعضاي بسيار مهم دولت هستند، در اين راستا می‌باشد .شمس‌الواعظين در ادامه افزود: احمدي‌نژاد، وزير اطلاعات را متهم به آن کرد که در رویدادهای پس از انتخابات به طور ناموفق عمل کرده است و در نتیجه اژه‌اي را از کار برکنار کرد، وزير فرهنگ و ارشاد نيز متهم به ناتوانی شده است زیرا نتوانسته است نظر شمار بيشتري از هنرمندان و فرهنگي‌ها را براي حمايت از محمود احمدي‌نژاد جلب کند، زیرا روشنفکران در انتخابات از ميرحسين موسوي حمايت کردند، به همين دليل براي سرکوب مخالفان خود در دولت، پيش از سرکوب مخالفان در خارج از دولت اقدام کرده است، احمدي‌نژاد براي انحراف اذهان عمومي از اصلاح‌طلبان و بحران اصلي، سعی دارد تفسير دگرگونی ارایه دهد زیرا حتی در داخل اردوگاه خود نیز تنها و يا بسيار ضعيف است، به همين علت چنین بحران‌هایی در نتیجه عملکرد احمدي‌نژاد و سیاست‌های وی درمیان محافظه‌کاران ميانه‌رو بروز کرده است.شمس‌الواعظين درباره مواضع رئیس پارلمان ایران در قبال رئیس‌جمهور ایران گفت : علي لاريجاني رئيس پارلمان برغم اينکه نسبت به حمایت آیت‌الله علی خامنه‌ای وسپاه پاسداران از احمدی‌نژاد مطلع بود با این همه تقريبا موضع گيري شجاعانه ای در برابر احمدي نژاد اتخاذ کرد، با آنکه رئيس پارلمان عضو موسسه نظامي بوده است، ولیکن انسان ميانه‌روی است و سياست‌هاي انعطاف‌پذیری در برابر جامعه بين‌المللي و گفتگو با گروه پنج بعلاوه يک داشت، لذا علل این بحران را چنين می‌توان تفسير کرد که ناشی از غرور برخاسته از پشتوانه مردمی است که احمدی‌نژاد تصور می‌کند از آن برخوردار است.در پاسخ به اين سؤال مجری برنامه مبنی بر اینکه آيا برخورد با پارلمان به سود احمدی نژاد خواهد بود، و آيا پارلمان نمی‌تواند دولت آینده وی را با مشکل روبرو کند؟ شمس الواعظین گفت: مشکل و تناقض در اينجا است، زیرا احمدي‌نژاد به لحاظ رواني و حتي عقلاني شخصيت باثباتي ندارد، در تهران شایع است که رئيس جمهوري ايران در رفتارها و عملکردهای خود رفتارهاي منسجمی ندارد، برای نمونه مساله ملوانان انگليسي را مثال می‌زنم، زماني که آنان را بازداشت کردند به طوری که رسما اعلام شد آنان محاکمه خواهند شد، اما در نهايت کار با بدرقه رسمي احمدي‌نژاد و با دادن هدايا و کت و شلوار آزاد شدند، چنین رفتاری را در کلیه موضع‌گيري‌هاي او در برخورد با دولت، پارلمان، افکارعمومي و حتي در برابر رقباي انتخاباتي‌اش می‌توان مشاهده کرد، تناقضی که در اينجا نمایان می‌شود، این است که آيا پارلمان قدرت آن را دارد به عدم صلاحيت احمدي‌نژاد راي دهد، بايد اذعان نمود که پارلمان مي‌تواند با يک اشاره رهبري اين کار را بکند، چرا که پارلمان نيز نسبت به رفتارهاي احمدي‌نژاد در زمینه های مختلف ناراضی می‌باشد، اما آيت‌الله علي خامنه‌اي مواضع احمدي‌نژاد را به مواضع خودش نزديک مي‌داند و معتقد است که اين دولت از بهترين دولت‌هاي تاريخ معاصر ايران است، آيت الله خامنه‌اي در اين باره به صراحت سخن گفته است، زیرا که بر این باور است که پس از انقلاب اين دولت، نزديک‌ترين دولت به مواضع رهبري را دارد، دراوایل انقلاب پيش از اينکه قانون اساسي اصلاح شود، آيت‌الله علي خامنه‌اي رئيس‌جمهوري بود، اما اختيارات در دست ميرحسين موسوي به عنوان نخست وزير قرار داشت، پس از آن هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور شد که تصميم‌ها را خود اتخاذ مي کرد، و همه چيز در دست وي و به دور از دخالت‌هاي رهبري صورت می‌گرفت.این کارشناس امور ایران افزود: رهبري قبلا برای رئیس جمهور شدن ناطق نوري تلاش کرده بود، اما انقلاب صامت، محمد خاتمي را برای مدت هشت سال انتخاب کرد و رهبري از آنچه براي ايران مناسب مي ديد دور شد، پس از آن بود که موسسه نظامي پا به عرصه سياست گذاشت و احمدي‌نژاد را روي کار آورد.
منبع: العربیه

دیدار سه نفر از مراجع قم از جمله برای بحث درباره 'مسائل سیاسی روز'

به گزارش پایگاه اینترنتی آیت الله حسینعلی منتظری، او در روزهای اخیر برای بحث درباره "مسائل فقهی و سیاسی روز" با آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله شبیری زنجانی، دیدار کرده است. جزئیات این دیدار در دهکده خاوه، در اطراف قم که اقامتگاه تابستانی آیت الله منتظری است، فاش نشده است. چند روز پیش حدود هفتاد چهره سیاسی و دانشگاهی از جمله میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی در نامه ای سرگشاده به مراجع تقلید شیعه، از اعمال "شکنجه های مکرر" علیه بازداشت شدگان حوادث اخیر اظهار نگرانی کرده و از آنها کمک خواستند. آقای موسوی و برخی دیگر از مخالفان از زمان انتخابات جنجالی 22 خرداد که تظاهرات گسترده و سرکوب آن توسط نیروهای امنیتی را به دنبال داشت، در موارد متعدد از علمای مذهبی شیعه خواسته اند رفتار حکومت را محکوم کنند. حسن شریعتمداری، پژوهشگر مسائل دینی در آلمان، در گفتگو با بی بی سی فارسی گفت با توجه به سفر آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله شبیری زنجانی به اقامتگاه تابستانی آقای منتظری در خارج از قم او حدس می زند که موضوع بحث "عاجل" بوده است چرا که چنین سفرهایی معمولا برای مباحث فقهی انجام نمی شود. او گفت: "این بحث عاجل باید نسبت به فتاوی ای و استفتاهایی باشد که آقای منتظری جواب داده و حکومت را جائر دانسته اند. با توجه به اینکه آقای شبیری زنجانی رفاقت دیرینه ای هم با رهبر انقلاب آقای خامنه ای دارد، شاید پیام هایی هست که چگونه می توان راه حلی برای برون رفت از این بحران پیدا کرد." وی البته تاکید که اینها فقط حدسیات است اما افزود "من مطمئن هستم که خروج از این بحران با چند رایزنی ساده به هیچ وجه ممکن نیست." آیت الله منتظری و آیت الله موسوی اردبیلی قبلا در بیانیه هایی به رفتار حکومت در برخورد با معترضان اعتراض کرده اند. آیت الله منتظری اخیرا در پاسخ به سوالات محسن کدیور، روحانی مخالف ایرانی، گفته بود که "[اگر مسئولانی] به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر... و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند". به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری در بخشی از پاسخ هایش، حکومت جمهوری اسلامی ایران را تلویحا متهم کرده است که "بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء مردم و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه های قرون وسطایی و استالینی و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها... و زندانی کردن عقلا و نخبگان جامعه به بهانه های واهی و تحمیل اعترافات به امور خلاف واقع" عمل می کند. آیت الله منتظری در دوران رهبری آیت الله خمینی قائم مقام رهبر جمهوری اسلامی بود، اما در سال ۱۳۶۸ و در پی اختلافاتی که با آیت الله خمینی پیدا کرد، از این مقام عزل شد. آقای منتظری که مرجعیت آیت الله خامنه ای رهبر ایران را زیر سوال برده در دوران حکومت وی سال ها تحت حصر خانگی بوده است.
بی بی سی

فجایع و کشتار انسانی در اردوگاه کهریزک


نمیدونم از کجا شروع کنم ! اگه از لحاظ انشایی و املایی گزارشی رو که میخوام الان از گوانتاناموی ایران کمپ کهریزک بگم ایراد داشت من رو ببخشید چون خیلی عجله دارم و باید زودتر برم . الان که دارم این رو مینویسم ساعت 8 دقیقه بامداد 6 مرداد ماه هست . من بامداد امروز به همراه چند نفر به طرز معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافتیم .و الان از بیمارستان رسیدم خونه و بلافاصله پای سیستم اومدم و این وبلاگ رو ایجاد کردممن 18 تیر دستگیر شدم . 21 سال سن دارم . الان که دارم اینو مینویسم باز باورم نمیشه که آزاد شدم . تو تظاهرات 18 تیر که با یکی از دوستام سوار موتور بودیم و دوستم داشت با موبایل فیلمبرداری میکرد توسط چند لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتیم . یه زن اومد ما رو از زیر دست اینا نجات بده که اون بیچاره هم کلی زدند . ما رو انداختند توی یه مینی بوسی که پر از آدم کتک خورده و شل و پل بود مثل خود ما . مینی بوس ما رو به یه کلانتری برد . انقدر کتک خورده بودم که نفهمیدم کجا بود . بعد ما رو اونجا کنار دیور چیدند و منو دوستم کنار هم وایسادیم . بعد یه لباس شخصی قوی هیکلی اومد و یکی در میون میکشید بیرون و با تک پا سوار مینی بوسمون کرد و اون لحظه دیگه از دوستم خبر نداشتم و ندارم ما رو به همراه ده ها نفر دیگه به اردوگاه کهریزک بردند . باور نمیکنید حداقل اون اتاقی که ما رو بردند 200 نفر بودند . همه زخمی و باتوم خورده . صدای ناله همه جا رو فرا گرفته بود . با خودم گفتم اینا میخوان چی به سرمون بیارن . شاید فردا بریم دادسرایی . زندانی . اونجا حداقل از اینجا بهتره . اصلا جا نبود که بشینی . تمام در و دیوار خون بود .به فکر دوستم بودم آخه اون از بچه هایی نبود که بتونه این جور جاها رو تحمل کنه . تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن 1 نفر مرده . صدا از ته اتاق میومد ولی شاید باورتون نشه همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم . نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن . هر کی جلو دستشون بود میزدن . نیم ساعت حسابی کتک زدن . چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن .بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم ….. باورم نمیشد . فکر میکردم دارم کابوس میبینمصادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم . پس شانس بیارید و مثل این مادر … ( به مرده ) نمیرید . هیچ صداتون رو در نمیارید . تا صبح اگه زنده موندید موندید . اگه نمردید که …گفت شما محاربه هستید . میدونید محاربه یعنی چی . یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16 . 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی ! گفت نمیدونم . گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو . بگو بگو . اونقدر زدش که از حال رفت . میگفت یعنی شیطان . یعنی خطا کار . انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن . که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن .تو اون اتاق ما تا صبح حداقل 4 نفر کشته شدنصادق نعره کشی و گفت اینجا از توالت فرنگی و مسواک و اینا خبری نیست همینجا کاراتون رو میکنید !!! . شیر فهم شدید ؟هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من . یا چشمشون باد کرده بود مثل من . یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود . به دلیل تاریکی مطلق من خیلیها را نتونستم ببینموقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد . فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم . به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند . که داخلش تکه های نان . سبزی . برنج بود میدادند . که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود . من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد . واااااای برا ما یک حس آزادی بود . آسمان ابی و نور خورشید برای ما تازگی داشت . ( در ضمن این را بگم که بخاطر این ما را به محوطه آوردند که کثافتها و مدفوع خود را از اتاق بیرون بریزیم ) معذرت میخوام که اینطور مینویسم ولی تا چند وقت دیگه که بقیه هم از زندان آزاد بشن بخصوص کمپ کهریزک اونها بهتر واستون توضیح میدن و مطمئن هستم این کمپ در بعضی موارد دست گوانتانامو و ابوغریب را طی این چند روز از پشت بسته . به هر حال به گفته نوچه های صادق ما جزو اولین کسانی بودیم که بدون دادگاهی ! بامداد دیروز به خاطر شلوغی بیش از حد کمپ به بیرون انداختند . و ما را تهدید کردند که اگر جایی حرفی بزنیم ما را به قتل میرسانند . من بلافاصله با خانواده ام نیمه شب دیشب با موبایل یک عابر تماس گرفتم و اونها به سراغم آمدند . طعم آزادی خیلی شیرین است . اما به یاد داشته باشید که الان هزاران نفر تو اردوگاه کهریزک بدترین شرایط رو میگذرونن .در ضمن اسامی چند نفر رو که تو این مدت جان خودشون رو فقط تو کمپ ما از دست دادن و من حفظ کردم رو میگم . در ضمن اگر این حیوان صفتها اینها رو به بیمارستان میبردند شاید الان زنده بودندحسن شاپوری ( دانشجو )زضا فتاحی ( دانشجو )میلاد فاقد فامیلی ( اون پسره 26 . 17 ساله که توسط صادق شب اول به باد مشت و لگد گرفته شد و به کما رفت و اون رو با خودشون بردند . ولی دکتر هم بند ما و به قولی ارشد ما گفت اون از گوش و دهنش خون اومده و متاسفانه مرده )مرتضی سلحشورمراد آقاسیمحسن انتظامی
در ضمن اسامی تعداد زیادی از بازداشت شده ها رو تو کمپ خودمون دارم که اون رو هم تو این وبلاگ تا چند روز آینده میگم
خدایا ما رو از شر اینا راحت کنباورم نمیشه که 24 ساعت پیش کجا بودم
خدایا عمه ایرانیها و آزادیخواهان رو هر چه سریعتر نجات بده
در ضمن احتمال میدم با تغییراتی که تو کمپ کهریزک پیش اومده اون بازداشتگاهی که رهبر فاسد قراره تعطیلش کنه همین کهریزکه . چون خیلی ها توش کشته شدندرضا یاوری ( نام مستعار من )6 مرداد ماه ساعت 1:10 دقیقه بامداد
به امید آزادی دربندان کهریزک

گزارش ویژه «موج سبز آزادی» از وضعیت فجیع بازداشتگاه‌ها

وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت
در شرایطی که وضعیت بازداشت شدگان باعث نگرانی بخش عمده‌ای از جامعه شده و وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی حتی به تایید رهبر نظام هم رسیده است، «موج سبز آزادی» گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای را از برخی افراد آزاد شده از زندان و منابع دیگر دریافت کرده که نشان‌دهنده‌ی وضعیت فاجعه‌بار و غیر انسانی حاکم بر بازداشتگاه‌ها و زندان‌های قانونی و غیرقانونی است.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» یک خانم محجبه که در روزهای تبلیغات انتخاباتی با خودروی شخصی خود اقدام به پخش سی‌دی «نود سیاسی» می‌کرده، به همین خاطر پس از انتخابات شناسایی و در منزل خود بازداشت می‌شود.
وی خبر داده که در مدت بازداشت، بارها مورد ضرب و شتم مأموران مرد قرار گرفته، بازجوها مرتبا با الفاظ رکیک و ناسزا به توهین و تحقیر وی می‌پرداخته‌اند و حتی مإموران مرد موهای او را می‌کشیده و دائما با تماس بدنی، او را مورد آزار قرار می‌داده‌اند تا اعتراف کند که با برخی چهره‌های سیاسی، رابطه‌ی نامشروع داشته است. این گزارش حاکی است وی پیش از آزادی مجبور شده نوشته‌ای را امضا کند مبنی بر اینکه در زندان با وی هیچ‌گونه بدرفتاری نشده و حتی هفته‌ای دو بار هم در زندان چلوکباب خورده است!
گزارش دیگری که یکی از بازداشت شدگان هفته اول پس از انتخابات، پس از آزادی در اختیار «موج سبز آزادی» قرار داده، حاکی است که به محض انتقال وی به پاسگاه کلانتری و در ابتدای ورود به این پاسگاه، وی و دیگر بازداشت شدگان به شدت کتک خورده‌اند. او همچنین یکی از شکنجه‌های تحقیرآمیز صورت گرفته را این‌گونه توصیف کرده که: بازداشتی‌ها را در کف توالت پاسگاه می‌خواباندند، سربازی پایش را پشت گردنشان می‌گذاشت و آنها را مجبور به لیس زدن توالت می‌کرد.
وی همچنین فاش کرده که در یک مورد که سربازی از این کار امتناع کرده، مورد ضرب و شتم مافوقش قرار گرفته و سپس او هم بازداشت شده است. وی در عین حال خبر داده که از همان روزهای ابتدایی، در حین کتک زدن بازداشتی‌ها، مرتبا در پاسگاه فحش‌های رکیک به هاشمی و خاتمی و موسوی می‌داده‌اند.
موضوع دیگری که در دو روز اخیر و به دنبال شهادت فرزند یکی از مسئولان دولت نهم به رسانه‌ها درز کرده، ابتلای احتمالی برخی بازداشت شدگان به بیماری مننژیت است؛ طوری که ابتدا سردار علایی در یادداشت خود فاش کرد که وزیر بهداشت از توزیع گسترده و البته دیرهنگام واکسن مننژیت در زندان‌ها و بازداشتگاهها خبر داده، سپس مدیرکل زندان‌های قوه قضاییه تایید کرده که تنها در اوین به 4000 زندانی واکنس مننژیت تزریق شده و دست آخر سخنگوی کمیسیون امنیت ملی خبر داده که سعید مرتضوی در جلسه‌ی این کمیسیون ادعا کرده محمد کامرانی و محسن روح‌الامینی به علت ابتلا به بیماری مننژیت درگذشته‌اند.
در این باره، یک پزشک متخصص که نخواست نامش فاش شود، در گفت‌و‌گو با «موج سبز آزادی» از رسانه‌ها و نمایندگان مجلس خواست وزیر بهداشت تا در صورت صحت این ادعا، نوع مننژیت این دو زندانی را اعلام کند. وی هشدار داد که اگر مننژیت این دو شهید از نوع Meningococcal باشد، خطر بزرگی دستگیرشدگان و حتی مردم را تهدید می‌کند و باید سریعا نسبت به واکسینه کردن مردم و توزیع داروهای آنتی‌بیوتیک و پیش‌گیری (Prophylaxis) اقدام شود.
همچنین در گزارش دیگری که از سوی نزدیکان یک جوان بازداشت شده به «موج سبز آزادی» رسیده، تصریح شده که این جوان که به تازگی آزاد شده و جرم وی بازگشت از لندن بوده! از لحاظ روحی چنان وضعیت اسفناکی دارد که برای جلوگیری از خودکشی، او را در منزل به تخت بسته‌اند.
اما تکان‌دهنده‌ترین گزارش‌ها در این میان به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اختصاص دارد که بر اساس گزارش‌های موثق و متعدد، تحت نظارت مستقیم سردار رادان قائم‌مقام فرمانده نیروی انتظامی کل کشور اداره می‌شود و فضایی یکسره قرون وسطایی بر آن حاکم است.
شاهدان عینی و بازداشتی‌های آزاد شده از کهریزک، وضعیت این بازداشتگاه غیر قانونی را این‌گونه توصیف می‌کنند:
در یک سوله‌ی 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویه‌ی هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدن‌هایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتاده‌اند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری می‌شوند. بازداشت‌شده‌ها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شده‌اند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقه‌ای از هوای بیرون تنفس کنند.
هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی می‌کند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر می‌آید، بچه‌ها به خود می‌لرزند و می‌فهمندکه رادان آمده.
یکی از بازداشتی‌ها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجه‌گران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشت‌شده‌ها به اوین منتقل می‌شوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان می‌سپارد.
از دیگر شکنجه‌ها در کهریزک آن است که بدن‌ها را خیس می‌کنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشت‌شده‌ها را کتک می‌زنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند

انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عرب‌سرخی به زندان 66 سپاه

جدیدترین گزارش‌های رسیده از نگرانی جدی درباره‌ی وضعیت اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حکایت دارد و از انتقال سران این سازمان به یکی از زندان‌های سپاه و سپرده شدن بازجویی از آنها به یک تیم جدید زیر نظر نماینده رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه خبر می‌دهد.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» بهزاد نبوی، از سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از زندان اوین خارج و به بازداشتگاه شصت و شش سپاه منتقل شده است.
این گزارش حاکی است مصطفی تاج زاده نیز پس از آنکه به علت شدت برخورد ضربات کابل بر پشتش، کلیه‌هایش دچار مشکل شده و در بیمارستان شهید مدرس تهران مورد مداوا قرار گرفته است، از بیمارستان مدرس به زندان شصت و شش سپاه منتقل شده است. پیش از این هم خبر رسیده بود که مصطفی تاج زاده دیسک گردن و کمرش مشکل پیدا کرده است.
به گزارش «موج سبز آزادی» فیض‌الله عرب‌سرخی نیز که پیش از اين در بازداشتگاهی در خیابان فرشته تهران (که اطلاعات سپاه پاسداران به تازگی آن را تاسیس کرده) نگهداری می‌شده، به بازداشتگاه شصت و شش منتقل شده است.
این گزارش همچنین حاکی است سعید حجاریان از جمله دیگر بازداشت شدگان نیز، طبق اظهارات دخترش، ظاهرا دچار بیماری یرقان شده است. از محل نگهداری حجاریان اطلاعی در دست نیست، اما اخبار تایید نشده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه سعید حجاریان در هفته‌ی گذشته تحت تدابیر شدید حفاظتی در بیمارستان نیروی هوایی دیده شده است. بدین ترتیب، با توجه به قرار گرفتن بیمارستان نیروی هوایی در اتوبان تختی و در نزدیکی بازداشتگاه شصت و شش، این احتمال وجود دارد که او نیز در همان بازداشتگاه نگهداری می‌شود.
بر اساس گزارش تایید شده‌ی «موج سبز آزادی» سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران هم‌اکنون همگی در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران هستند و تیم بازجویی مشخصی هم‌اکنون در بازداشتگاه شصت و شش مشغول کار تخلیه اطلاعاتی و القای موارد خواسته شده به این چهار فعال سیاسی زندانی هستند.
گفتنی است مسئولیت سرپرستی تیم بازجویی این چهار تن با حجت‌الاسلام ا. س است که از نمایندگان رهبری در سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، از جمله اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات و نیز عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. این فرد از برخی مقامات بالا ماموریت گرفته تا به هر شکل ممکن از این چهار نفر اقرار کتبی و ویدئویی بگيرد.
برخی نزدیکان این چهار فعال سیاسی با توجه به خصومت دیرینه‌ای که برخی چهره‌های جامعه‌ی روحانیت و دیگر سران اصولگرا با هر چهار نفر این بازداشت شدگان داشته و دارند، نسبت به جان آنها احساس خطر می‌کنند. به عقیده‌ی ایشان، با توجه به فضای سیاسی- امنیتی حاکم بر تیم بازجویی، به نظر می‌رسد آنها در صدد آن‌اند که با القای مطالب مورد نظرشان به افراد فوق، راه را برای محاکمه‌ی قضایی آنها و صدور اشد مجازات و حکم زندان طویل‌المدت برای این چهار تن هموار كند.

مردم از جنایتکاران نخواهند گذشت

میرحسین موسوی با «غیرقابل تحمل» دانستن وضعیت کنونی ایران، به حاکمان نظام جمهوری اسلامی هشدار داد که مردم «جنایت‌های» پس از انتخابات را فراموش نخواهند کرد و «جنایتکاران» را به سزای اعمال خود خواهند رساند.
میرحسین موسوی خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی گفت که چرا در مقابل فجایعی که پس از انتخابات رخ داده «فریاد نمی‌کشند و گریه» نمی‌کنند.
آقای موسوی به «جنایتکارانی» که در قتل‌ها و بازداشت‌های اخیر دست داشته‌اند، هشدار داد که «مردم، آنهایی را که قبل از انقلاب مرتکب جنایت شدند به یاد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند؛ مردم از چنین جنایت‌هایی نخواهند گذشت.»
به گزارش وب‌سایت قلم‌نیوز، این نامزد معترض به نتیجه انتخابات که امروز دوشنبه در جمع اعضای تشکل‌های معلمان و فرهنگیان سخن می‌گفت، افزود که «اگر در مقابل چنین جنایاتی سکوت کنیم، همه ما را ویران می‌کند و همه ما را به جهنم می‌برد.»
موسوی با ابزار خرسندی نسبت به ادامه اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات، خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی گفت که این اعتراض‌ها «شورش‌های خیابانی» نیست و نمی‌توان با «امنیتی کردن» جامعه این حرکت‌های مردمی را متوقف کرد.
«ما چنین نظامی را نمی‌خواستیم تا شبانه بریزند و خانه‌های دانشجویان و مردم را ویران و ماشین‌های آنها را تخریب کنند و بعد همه ارگان‌های موجود از وزارت اطلاعات تا بسیج بگویند این‌ها به ما ربطی ندارند»
به گفته نخست‌وزیر پیشین ایران، اعتراض‌ها در شرایط کنونی، نشان دهنده «سلامت» ملت ایران است و آنها باید با «هوشمندی و با استفاده از مناسبت‌ها» به این اعتراض‌ها ادامه بدهند.
موسوی با اشاره به حافظه تاریخی و جمعی مردم یادآور شد که «این‌طور نیست که چند ماه بگذرد و مردم همه چیز را فراموش کنند و همه چیز حل شود» چرا که نمی‌توان «سر مردم را شیره مالید.»
وی اظهار داشت که «نمی‌توان ایران را تبدیل به زندانی کرد که ۷۰ میلیون زندانی داشته باشد و قوه قضائیه آن هم حق نداشته باشد به بسیاری از زندان‌ها سر بزند و اطلاعات بگیرد.»
اظهارات اخیر آقای موسوی یکی از تند‌ترین مواضعی است که وی پس از برگزاری انتخابات در خصوص وضعیت کنونی ایران اتخاذ می‌کند.
«مردم، آنهایی را که قبل از انقلاب مرتکب جنایت شدند به یاد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند؛ مردم از چنین جنایت‌هایی نخواهند گذشت»
وی از مقام‌های قوه قضائیه خواست که بررسی کنند که چرا «دندان‌های» محسن روح‌الامینی شکسته شده و علت مرگ او در زندان چه بوده است.
این نامزد معترض، خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی گفت که چرا اجساد کسانی که در حوادث اخیر کشته شده‌اند را تحویل خانواده‌های آنها نمی‌دهند.
آقای موسوی افزود: «چرا اینقدر مردم را آزار می‌دهید؟ چرا مردم را عصبی می‌کنید؟ چرا مردم را تحقیر می‌کنید؟ مردم حق دارند از قبر فرزندان خود خبر داشته باشند.»
میرحسین موسوی خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی گفت که چرا در مقابل فجایعی که پس از انتخابات رخ داده «فریاد نمی‌کشند و گریه» نمی‌کنند
رئیس فرهنگستان هنر در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت که «ما چنین نظامی» را نمی‌خواستیم تا «شبانه بریزند و خانه‌های دانشجویان و مردم را ویران و ماشین‌های آنها را تخریب کنند و بعد همه ارگان‌های موجود از وزارت اطلاعات تا بسیج بگویند این‌ها به ما ربطی ندارند.»
موسوی افزود که «مردم متوجه شدند که یک دروغ بزرگ پشت این جریانات هست» و اگر مقام‌های جمهوری اسلامی نسبت به بازگرداندن آرمان‌ها و ساختار‌های جمهوری اسلامی اقدام نکنند «مردم آن را برخواهند گرداند و مردم خود از راهی که آمده‌اند باز نخواهند گشت.»
به گفته وی «آینده این حرکت هم بستگی به این دارد که ما تا چه اندازه این شعارها را ببینیم و پایبند به آنها بمانیم و حاضر باشیم هزینه این پایبندی را بپذیریم.»

اینها جنازه را هم گروگان می‌گیرند

هر روز که می‌گذرد، نام و مشخصات جدیدی به فهرست شهدای جنبش سبز افزوده می‌شود. خانواده‌های این شهدا اما این روزها در رنج بسیاری به سر می‌برند و خبرهایی که به طور جسته گریخته شنیده می‌شود، حاکی از آن است که علاوه بر ممانعت از برگزاری مراسم یادبود، در برخی موارد جنازه‌ی شهید را نیز برای وادار کردن خانواده‌ها به همکاری، به عنوان گروگان نگه می‌دارند.
به گزارش «موج سبز آزادی» برخی خانواده‌های شهدای شناخته شده در روزهای اخیر از فشارهایی که از سوی نهادهای امنیتی بر آنها وارد شده، پرده برداشته‌اند. نه فقط مادر ندا آقاسلطان از دستور وزارت اطلاعات به مساجد در خصوص خودداری از برگزاری مراسم برای کشته شدگان اخیر خبر داده و یا برخی خانواده‌های شهدا از دریافت پول در ازای تحویل جنازه‌ی فرزندانشان سخن گفته‌اند، بلکه حتی دکتر روح‌الامینی اصولگرا و عضو دولت نهم نیز فاش کرده که برخی قصد داشته‌اند برای ارائه اطلاع درباره‌ی فرزندش از او رشوه بگیرند و با وجود اعلام مشخصات و تلفن آنها، وزارت اطلاعات هم حاضر به پیگیری نشده است.
در همین حال «موج سبز آزادی» کسب اطلاع کرده که در خصوص برخی خانواده‌ها که فرزندشان به شهادت رسیده است، فشارها با روش‌هایی به مراتب غیر اخلاقی‌تر ادامه دارد؛ روش‌هایی همچون تحویل ندادن جنازه‌ها و فشار بر خانواده‌ها برای معرفی فرزندان شهید خود به عنوان بسیجی و یا شکایت از موسوی.
بر اساس یکی از گزارش‌های رسیده، خانواده‌ی شهید رامین قهرمانی که پیش از این در گزارش دیگری در «موج سبز آزادی» به نام وی اشاره شد، تا پایان هفته گذشته هنوز موفق نشده بودند جنازه‌ی فرزندشان را برای تشییع و تدفین تحویل بگیرند؛ چرا که از آنها خواسته شده بود هیچ مراسمی برای فرزندشان نگیرند و نام او را هم در جایی مطرح نکنند. آنها در نهایت وادار می‌شوند جنازه‌ی فرزند شهیدشان را بدون تشییع و تنها با حضور چند نفر از نزدیکان دفن کنند.
این گزارش همچنین حاکی است وقتی خانواده‌ی این شهید به محض اطلاع از درگذشت فرزندشان اقدام به انتشار اعلامیه و نصب پارچه‌ی سیاه کردند، صبح روز بعد ماموران پلیس در محل حاضر شدند و ضمن امحاء اعلامیه‌ها و جمع‌آوری پارچه‌ها، به خانواده‌ی وی اعلام کردند که حق برگزاری هیچ مراسمی را ندارند.
خبر ویژه‌ی قبلی «موج سبز آزادی» درباره‌ی نام و نشان سه شهید دیگر
عکسی از مزار یک شهید ناشناس جنبش سبز
گزارش دیگری که به «موج سبز آزادی» رسیده، از معامله‌ی ناجوانمردانه‌ی مأموران با خانواده‌ی یکی از شهدای روز تاریخی 25 خرداد خبر می‌دهد. شهید داود صدری، 27 ساله و ساکن شهرک اندیشه کرج، در این روز در جلوی یک پایگاه بسیج با یک گلوله به شهادت می‌رسد. خانواده‌ی او شش روز بعد جنازه‌ی او را در بیمارستان امام علی شهریار تحویل می‌گیرند، اما در ازای دریافت 350 هزار تومان پول تیر و 6 میلیون تومان بابت جنازه.
تکان‌دهنده‌ترین قسمت ماجرا آنجاست که وقتی پدر این شهید برای شکایت مراجعه می‌کند، به او می‌گویند اگر حاضر شود اعلام کند که پسرش بسیجی بوده و مردم او را کشته‌اند، هم دیه‌اش را خواهند داد و هم او را شهید محسوب و خانواده‌اش را از مزایای این کار بهره‌مند خواهند کرد.
در همین حال روزنامه «سرمایه» نیز در شماره‌ی امروز خود گفت‌وگویی را با یکی از نزدیکان شهید امیر جوادی‌فر، دانشجوی 23 ساله‌ای که در روز 18 تیر دستگیر شد و جنازه‌اش دیروز به خانواده‌ی وی تحویل شد، منتشر کرده است. وی گفته است: «امیر روز 18 تیر دستگیر شد. ما تا دو ساعت بعد از گم شدنش خبری از او نداشتیم تا اینکه ماموری از کلانتری 147 که همراه او بود با موبایل پدر امیر تماس گرفت و گفت بیایید بیمارستان فیروزگر. تا نیمه‌های شب امیر به دلیل شکستگی از چند جا در بدنش در بیمارستان بستری بود و با ضمانت همان مامور و با همراهی پدر امیر به بیمارستان لاله شهرک غرب منتقل شد. ظهر جمعه 19 تیرماه امیر را از بیمارستان مرخص کردند و توسط همان مامور تحویل پلیس امنیت و پیشگیری از جرم داده شد و پس از آن دیگر هیچ خبری از امیر به ما داده نشد، نه زنگی، نه خبری و نه حتی اسمی از او در میان بازداشت شدگان زندان اوین نبود، تا اینکه شنبه 3 مردادماه از طرف پلیس امنیت شهرری با پدر وی تماس گرفتند و گفتند بروید جسد پسرتان را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید.»
گفت‌وگو شونده در ادامه به شرط شرم‌آور مأموران برای تحویل جنازه‌ی این شهید اشاره می‌کند و می‌گوید: «در حالی که برای تحویل جسد امیر رفته بودیم به ما گفتند باید بگویید برادرتان از قبل دچار بیماری ریه بوده است در حالی که چنین چیزی محال است زیرا امیر کاملاً سالم بود. آنها همچنین از خانواده امضا گرفتند که تشییع جنازه فقط با حضور افراد فامیل و خودی برگزار شده و شعاری در آن داده نشود. بالاخره دیروز جسد را تحویل گرفتیم و امروز صبح (دوشنبه) برای مراسم تشییع به بهشت زهرای تهران می رویم.»
روز گذشته هم رسانه‌ها از تحویل جسد «امیر جوادی لنگرودی»، یکی دیگر از بازداشت شدگان روز 18 تیر، به خانواده‌ی وی خبر داده بودند. همزمان با او، خبر درگذشت محسن روح‌الامینی در زندان به رسانه‌ها رسید و شاید به خاطر تعلق وی به خانواده‌ی یک مسئول دولتی، شهادت او سر و صدای بیشتر به پا کرد.

چندی قبل هم برخی سایت‌ها از شهادت یک سرباز وظیفه به نام «رامین رمضانی» در درگیری‌های هفته دوم پس از انتخابات در تهران خبر داده بودند. جنازه‌ی این جوان 20 ساله که چند روز قبل از شهادت به عنوان مرخصی از محل خدمت سربازی‌اش به تهران آمده بود، در حالی پس از یک ماه پیگیری به خانواده‌ی وی تحویل داده شد که سه گلوله پیکر وی را سوراخ کرده بود. آنها حتی در مراسم تدفین فرزند خود نیز مجبور بودند تحت نظارت مأموران عمل کنند.
آیا کسی هست که مطمئن باشد این نام‌ها در آخرین ردیف‌های فهرست سرخ شهدای جنبش سبز قرار گرفته‌اند و زین پس خبر تلخ دیگری در راه نیست؟

هویت یکی دیگر از شهدای سبز هویدا شد

هویت یک شهید دیگر جنبش سبز هم هویدا شد. رامين قهرمانی ۱۵ روز بعد از اينکه با پای خود برای اثبات بي‌گناهيش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمايان بود، از زندان آزاد و پس از دو روز بر اثر جراحات وارده به شهادت رسيد.
به گزارش «نوروز» در درگيری‌های روزهای پس از انتخابات، ماموران از طريق دوربين مداربسته يک بانک چهره رامين قهرمانی را شناسايی شده و برای دستگيری وی به منزلش مراجعه می‌کنند. به دليل عدم حضور رامين قهرمانی در منزل ماموران به مادر او می‌گويند که فرزندش هرچه زودتر خود را معرفی کند.مادر شهيد قهرمانی نيز با استناد به بي‌گناهی پسرش و با اين استدلال که فرزندش کاری جز اعتراض آرام انجام نداده است، همراه با او به محلی که ماموران گفته بودند مراجعه می‌کند.اين گزارش می‌افزايد رامين قهرمانی ۱۵ روز بعد از اينکه با پای خود برای اثبات بي‌گناهيش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمايان بود، از زندان آزاد م‌يشود. او پس از آزادی به مادرش گفته که چندين روز از پا او را آويزان کرده‌اند. شهيد رامين قهرمانی پس از آزادی به دليل لخته‌های خون موجود در سينه‌اش در بيمارستان بستری و به شهادت مي‌رسد.خانواده قهرمانی تحت فشار شديد برای منع انتشار خبر شهادت فرزندشان هستند. آنها تحت تدابير شديد امنيتی فرزند خود را به خاک سپردند. تا جايی که پس از مراسم خاکسپاری به دليل تهديدات نيروهای امنيتی مبنی بر اينکه سر مزار فرزند شهيدشان حق ندارند با صدای بلند گريه کنند و شيون سردهند، ۵ نفر از اعضای فاميل او دچار فشارهای عصبی شديد شده تا جايی که برخی از آنها کارشان به بيمارستان کشيده شده است.شهيد رامين قهرمانی متولد سال ۱۳۵۸ بوده و محل سکونت وی در خيابان شهرآرا است.
منبع : موج آزادي

میرحسین موسوی: چطور سران کشور ما فرياد نمی‌کشند و از اين فجايع گريه نمی‌کنند؟

ميرحسين موسوی در دیدار با اعضای تشکل‌های معلمان و فرهنگیان در انجمن اسلامی، با تبريک اعياد پيش رو، هر يک از اين فرصت‌ها را به عنوان نعمتی دانست که خداوند برای نهضت سبز قرار داده است تا از آن خوب استفاده کند و گفت: اين مهم‌ترين مساله است که شبکه عظيم اجتماعی و سبزی که در سراسر کشور ايجاد شده است، اگر هوشيار باشد که هست، بايد از تمام اين مناسبت‌ها با استفاده از خلاقيت خود استفاده کند.
به گزارش قلم، موسوی با اشاره به اينکه اين مناسبت‌ها زياد هستند يادآور شد: ما می‌توانيم هر روز برنامه‌ای برای روشنگری و پيگيری اهداف بلند نهضت بزرگ سبز داشته باشيم.موسوی در ادامه درباره سخنان يکی از اعضای حاضر مبنی بر اينکه جريان حاکم بعد از انتخابات غافلگير شد و فقط تا زمان انتخابات برای خود برنامه ريزی کرده بود، گفت: فکر می‌کنم اين غافلگيری به چند هفته پيش از انتخابات برمی‌گردد زيرا تمام تلاش آنها در جهتی بود که مردم در انتخابات شرکت نکنند.وی با اشاره به عملکرد رسانه ملی و ديگر رسانه‌های دولتی نسبت به دوره‌های قبل رياست‌جمهوری، تلاش آنها را در جهت حضور عده قليلی در انتخابات دانست و بيان کرد: آنها فکر نمی‌کردند که در مدت کوتاهی چنين موج عظيمی ايجاد شود برای همين غافلگير شدند و طرح‌هايشان ناشيانه اجرا شد و خلل و فرج بسيار زيادی داشت و آنها قدرت مردم را به درستی تخمين نزدند و عمق جريان را به درستی درک نکردند. دليل برانگيختگی و حضور مردم در خيابان‌ها را درک نکردند در نتيجه کشور و خودشان را با مشکل مواجه کردند.ميرحسين با بيان اينکه مطالبی که قبل از انتخابات، مطرح و بر آن تاکيد کرده است چيزی نبوده جز درخواست‌های معمولی ذکر شده در قانون اساسی که مغفول مانده و کنار گذاشته شده بود افزود: ما بخش‌های اندکی از قانون اساسی را اجرا کرده‌ايم. قسمتی از آن را خوانده‌ايم آن هم بر اساس منافع گروهی و جناحی و آن بخشی که به نفع ما نبوده، کنار گذاشته‌ايم.وی با بيان اينکه جز حقوق مصرح در قانون اساسی چيز ديگری نگفته است، بيان کرد: ما گفتيم شعار مردم در ابتدای انقلاب اين بود "در بهار آزادی جای شهدا خالی؟"، حرف ما اين است که اين آزادی کجاست؟ مگر مردم به خاطر اين آزادی به صحنه نيامدند و ۲۲ بهمن ۵۷ راهپيمايی‌های ميليونی در سراسر کشور انجام نشد و شعار آزادی سر ندادند؟ مردم دنبال آزادی بودند، الان اين آزادی کجاست؟موسوی با اشاره به مغفول ماندن بخشی از حقوق مردم و کرامت انسانی زن‌ها، آزادی سخن، انديشه و گفت‌وگو و هويت ملی ما و طرح آنها در انتخابات بيان کرد: طبيعی است که اين سخنان از دل مردم برخاسته بود که به آنها بازگشت و موج ايجاد کرد و آينده اين حرکت هم بستگی به اين دارد که ما تا چه اندازه اين شعارها را ببينيم و پايبند به آنها بمانيم و حاضر باشيم هزينه اين پايبندی را بپذيريم.ميرحسين در ادامه درباره هويت ساختارشکنان گفت: متهم می‌کنند که شما ساختارشکن هستيد و از ساختارشکنی استفاده می‌کنيد، ما می‌خواهيم بگوييم ما دنبال ساختارهای واقعی برآمده از دل مردم و قانون اساسی هستيم. شما ساختارشکن هستيد. با بررسی جريانات يک نمونه از دستگيری‌ها از ابتدا تا انتهای آن می‌توانيد ببينيد چه کسانی ساختارشکن هستند. لزومی ندارد ما صدها جنايت و تيراندازی و لباس شخصی را ببينيم، فقط کافيست آقايان يک نمونه مثلا پرونده همين روح الامينی، اعرابی يا آقاسلطان را مورد بررسی قرار دهند، خواهند ديد که تا چه اندازه ساختارشکنی در مجموعه نظام صورت گرفته است و اين به آنچه ما از جمهوری اسلامی و نظام انتظار داشتيم، هيچ شباهتی ندارد.وی با بيان اينکه ما چنين نظامی را نمی‌خواستيم گفت: آيا ما نظامی را می‌خواستيم که افرادی شبانه بريزند و خانه‌های دانشجويان و مردم را ويران و ماشين‌های آنها را تخريب کنند؟ و بعد همه ارگان‌های موجود از وزارت اطلاعات تا بسيج بگويند اين‌ها به ما ربطی ندارند؛ اين‌ها از کجا آمده‌اند آيا از کره مريخ آمده‌اند؟ وقتی قتلی رخ می‌دهد، متهم هر کجا باشد آقايان آنقدر قوی هستند که ردش را بگيرند، آن‌وقت ده‌ها و صدها نفری که اين جنايت‌ها را مرتکب شده‌اند را نمی‌توانند شناسايی کنند؟ چه کسی اين را باور می‌کند؟ آيا اين به معنای متهم کردن کل نظام به دروغگويی نيست؟موسوی در ادامه با اشاره گسترش پوستر دروغ ممنوع در سطح کشور گفت: مردم متوجه شدند که يک دروغ بزرگ پشت اين جريانات هست که اين همان ساختارشکنی و روی گرداندن از قانون اساسی و همه آرمان‌ها و ايده‌آل‌هايی بود که نظام ما و مردم به آن پايبند بودند. الان هم نظام هيچ چاره‌ای ندارد که به آنها (آرمان‌ها، ساختارها و قانون اساسی) بازگردد و به نظر من اگر برنگردد مردم آن را برخواهند گرداند و مردم خود از راهی که آمده‌اند باز نخواهند گشت.وی ادامه داد: غافلگيری ديگری که برای آقايان اتفاق افتاد اين بود که تصور می‌کردند با چند حرکت بعد از ۲۲ خرداد مردم به خانه‌های خود بازخواهند گشت اما همين که ملتی با اين گستردگی و با اين همه هزينه‌های بسيار بيش از ۴۰ روز در خيابانهاست نشان‌دهنده عمق اين جريان است؛ بعد آقايان ذهنيتشان را داده‌اند به اينکه دو گروه خارج کشور بودند و تماس با سفارتخانه موضوع را حل می‌کند، اينها تصور می‌کردند که احزاب اين جريان را هدايت می‌کنند برای همين شخصيت‌ها و سران احزاب را دستگير کردند و تمام تلاش خود را برای اعتراف‌گيری به کار بردند.موسوی در ادامه با اشاره به اظهارات آيت‌الله جنتی مبنی بر اينکه که اعترافات دارد گرفته می‌شود گفت: آيا يک روحانی و مجتهد که اصولی دارد می‌تواند اين حرف را بزند؟ اعتراف گرفتن داشتيم در اسلام؟ ما آدم‌های کم سوادی هستيم شما که باسواد هستيد بياييد شرح دهيد کجای اسلام، کجای قرآن و کتب فقهی ما روی مساله اعتراف کردن تکيه کرده‌اند؟ ما هر چه از حضرت علی (ع) شنيده‌ايم، بر عکس اين بود، در جهت تبرئه مردم بود و در اين جهت بود که مردم عليه خود حرفی نزنند.وی با يادآوری اينکه اين شيوه‌ها نتيجه‌ای در بر ندارد افزود: زيرا اين حرکت مردم به شکل هرمی تنظيم نشده است بلکه به صورت يک شبکه گسترده در حال سير بود که به همه خانواده‌ها نفوذ کرده بود و راز بقای اين نهضت هم همين است و هر حرکتی در آينده هم بايد به اين سمت برود که نمی‌شود يک حرکت گسترده مردمی را در قالب يک تشکل کلاسيک مختصر کرد و کاهش داد. اين يک خطر برای اين حرکت در آينده است.موسوی با بيان اينکه هر چه افراد را بازداشت کردند اين حرکت گسترده‌تر شد، گفت: قدرت اين حرکت از گسترش آگاهی‌هاست و بايد آن را پاس بداريم و عميق‌تر کنيم.وی با اشاره به اينکه عده‌ای به دولت حاکم رای دادند، بيان کرد: بايد آگاهی را در ميان اين افراد گسترش دهيم و روش دولت تعيين کردن و وزير عوض کردن و سياست‌های اقتصادی و ماجراجويی سياست‌خارجی دولت حاکم را به آنها يادآور شويم.موسوی در ادامه بر لزوم فراگير بودن شعارها تاکيد کرد و با اشاره به فراگير شدن نماد سبز ميان همه ايرانيان و همبستگی حاصل از اين نماد که با هم بودن را نشان می‌داد، گفت: بايد شعاری مطرح کنيم که گستردگی آن بتواند ايرانيان داخل و خارج کشور را دربرگيرد و بر اساس آن، حرکتمان را تنظيم کنيم. آنچه من پيشنهاد می‌کنم، ايستادن بر قانون اساسی از زاويه زنده کردن اصول مغفولی است که مهم‌ترين آن آزاديهاست.وی با اشاره به اصل آزادی برگزاری اجتماعات به درخواست خودش و مهدی کروبی برای برگزاری مراسم يابود شهدای وقايع اخير در مصلی تهران اشاره کرد و گفت: با اين کار دولت را در معرض امتحان قرار داديم؛ ما نمی‌خواهيم کاری کنيم، سخنرانی هم نداريم، فقط می‌خواهيم از مصلايی که با هزينه‌های صدها ميليارد تومانی ساخته شده، يک استفاده‌ای کنيم، همان ۱۳ ميليونی که شما می‌گوييد، اين‌ها هم حقی دارند نسبت به اين مصلی و از پول آنها ساخته شده و از بودجه عمومی صرف شده است و متعلق به آنها هم هست، اجازه دهيد ما جمع شويم و فقط قرآن بخوانيم، قرآن بخوانيم .موسوی در ادامه با يادآوری اينکه قانون اساسی می‌تواند مثل رنگ سبز ما باشد و پيوند دهنده ما باشد، افزود: بايد توجه کنيم که برای ادامه اين حرکت - که برای احيای ارزش‌های اصلی انقلاب اسلامی و ارزش‌هايی است که مردم به‌خاطر آن هزاران شهيد دادند- مجبوريم که به قانون اساسی تکيه کنيم و از آن دفاع کنيم و آن را شعار اصلی خود قرار دهيم.وی با اشاره به اينکه قانون اساسی بر هويت ملی تاکيد دارد، از اين موضوع که بسياری از اصول قانون اساسی که می‌تواند مقوم اين هويت باشد به تهديد تبديل شده است، گفت: تکيه بر هويت ايرانی بسيار کارساز است و اين هويت ايرانی جدای از هويت اسلامی نيست اما غفلتی در اين زمينه صورت گرفته است.موسوی با اشاره به تکرار فرياد "ايران"، "ايران" در يکی از سفرهايش، تاکيد بر اين هويت ملی و ايران را ندايی خواند که به ايرانيان خارج از کشور نيز رسيد.وی با اشاره به اينکه حضرت امام (ره) نيز در ابتدای انقلاب تلاش در جمع کردن همه اقليت‌ها و قوميت‌ها تحت نام ايران داشتند، گفت: وسعت ملتی که تعريف کرده بوديم به حدی بود که همه مردم در آن می‌گنجيدند و بر اساس همين ديد هم بود که اقليت‌ها به مجلس راه يافتند.ميرحسين به رسميت شناخته شدن حقوق اقليت در کنار حقوق اکثريت را متاثر از يک گفتمان بسيار مترقی خواند که همه ما را با هم و اقليت‌ها و قوميت‌ها را با ما و شيعه و سنی را با هم جمع می‌کرد.موسوی در ادامه قتل‌ها و دستگيری‌های رخ داده را فاجعه خواند و گفت: ما چنين چيزی را حتی قبل از انقلاب هم شاهد نبودند. به کسانی که چنين جناياتی را مرتکب می‌شوند يادآور می‌شوم که مردم، آنهايی را که قبل از انقلاب مرتکب جنايت شدند به ياد داشتند و آنها را به سزای عملشان رساندند؛ مردم از چنين جنايت‌هايی نخواهند گذشت. چطور می‌شود يک فردی علاقه‌مند به انقلاب، اسلام و کشور حتی يک آدم گناهکار به زندان وارد شود و بعد جنازه او بيرون آيد؟ مگر ما پيرو امام علی (ع) نيستم؟ مگر توصيه‌های ايشان را درباره ابن ملجم نشنيده‌ايم؟ مگر درباره عدالت اسلامی صحبت نکرده‌ايم؟ وی همچنین افزود: مگر اين وضعيت قابل تحمل است؟ چطور سران کشور ما فرياد نمی‌کشند و از اين فجايع گريه نمی‌کنند؟ نمی‌بينند اينها را لمس نمی‌کنند. اينها همه کشور را سياه می‌کنند. اينها دل همه ما را سياه می‌کنند، اگر ما سکوت کنيم همه ما را ويران می‌کند و همه ما را به جهنم می‌برد. من نسبت به اين اعتراض‌ها خوشحالم زيرا اين اعتراض‌ها نشاندهنده سلامت ملت ماست مردم ما راضی به جنايت نيستند؛ راضی به اينکه افراد جانی پيدا شوند و به خانه‌ها و ماشين‌های مردم حمله کنند، نيستند؛ اين عدم رضايت نشاندهنده زنده بودن ملت ماست و کسانی که در مسووليت هستند بدانند که اگر ملتی طاقت مخالفت با جنايت‌ها را دارند بايد در کنار اين ملت و مدافع آنها باشند.موسوی در ادامه با بيان اينکه کشور نمی‌تواند تبديل به يک زندان شود که ۷۰ ميليون نفر در آن زندانی شوند، به اصل تفکيک قوا اشاره کرد و گفت: يقين دارم قوه قضاييه نمی‌تواند و حق ندارد به بسياری از اين زندان‌ها سر بزند و اطلاعات بگيرد.وی با طرح اين سوال که آيا در حال حاضر قوه قضاييه مستقل داريم، بيان کرد: آيا قوه قضاييه می‌تواند پرونده همين روح‌الامينی را بررسی کند، الان می‌گويند مريض شده و مننژيت گرفته است، قوه قضاييه بررسی کند ببيند دندان‌های وی به چه دليل شکسته است؟ آيا زمين خورده است يا کارهای ديگری صورت گرفته است. چنين قوه قضاييه‌ای کشور ما را نجات می‌دهد و به نفع کشور و همه ماست که چنين کاری انجام دهد.موسوی در ادامه توضيح داد که برای اين روح‌الامينی را مثال زد که همه چيز درباره او روشن است، محاسن هم داشته، مذهبی و بسيجی هم بوده است و بعد به اين سيل عظيم و موج سبز پيوسته و شاهدان همه می‌گويند که او، زنده دستگير شده است و بعد در زندان، جنازه‌اش را تحويل داده‌اند.وی با اشاره به نام امير جوادی که سايت‌ها به تازگی نام وی را به عنوان يکی از شهدای وقايع اخير عنوان کرده‌اند با تاسف بيان کرد: ما همه مسلمانيم، حداقل جوانمردی اين است که اگر اينها را کشته‌ايد، آنها اذيت شده‌اند و زجرکشيده‌اند، لااقل جنازه‌های آنها را بدهيد و به خانواده‌های آنها برسيد. آن دسته از افرادی که شناخته شده نيستد چه؟ آنهايی که شهرستانی هستند چه می‌شوند؟ اينها را برگردانيد به خانواده‌هايشان. چرا اينقدر مردم را آزار می‌دهيد؟ چرا مردم را عصبی می‌کنيد؟ چرا مردم را تحقير می‌کنيد؟ مردم حق دارند از قبر فرزندان خود خبر داشته باشند.ميرحسين موسوی تاکيد کرد که اين مشکلات جز با بازگشت به اصول انقلاب و قانون اساسی حل نخواهد شد و ما بيش از هر زمان ديگری نياز داريم تا به ارزش‌ها و آرمان‌های ابتدای انقلاب و ديدگاه‌های حضرت امام (ره) رجوع کنيم. اين به نفع همه ما و آخرت ماست.وی ، شورش خيابانی خواندن حرکت‌های مردمی را ناشی از اشتباه جريان حاکم در درک حرکت مردم خواند و اينکه آنها فکر کردند با ايجاد حالت امنيتی و بهم‌زدن اجتماعات، حرکت مردم جمع خواهد شد.موسوی با اشاره به حافظه تاريخی و جمعی مردم يادآور شد که اين‌طور نيست که چند ماه بگذرد و مردم همه چيز را فراموش کنند و همه چيز حل شود.وی در پايان سخنان خود با يادآوری اينکه "نمی‌شود سر مردم را شيره ماليد" بيان کرد: خداوند توفيق دهد که همه به راه اسلام و انقلاب برگرديم.

گفتگو با مادر ندا آقاسلطان: چهلم سر خاک دخترم می‌روم

مادر ندا آقاسلطان، چهل روز بعد از کشته شدن دخترش لب به سخن گشود و از دردهای ناگفته این چهل روز گفت. شرح مصاحبه او با روزآنلاین را در زیر بخوانید:
چهلم دخترم می‌روم بهشت زهرا سر خاکش. تا حال برای او هیچ مراسمی نگرفته‌ام. نگران بچه‌های مردم بودم. نمی‌خواستم برای ندای من، بچه‌های مردم به دردسر بیفتند. چهلمش هم فقط بر سر خاکش عزاداری می‌کنیم. سالن و مراسم نداریم. ساعت 5 عصر روز 8 مرداد می‌رویم بهشت‌زهرا." این سخنان، حرف‌های مادر ندا آقاسلطان است که در جمع گروهی از فعالان جنبش زنان بیان کرد. روزی که مادران عزادار دو شهید، سهراب اعرابی و اشکان سهرابی، که فرزندان خود را در حوادث اخیر بعد از انتخابات ایران از دست داده‌اند و جمعی از فعالان جنبش زنان برای تسلیت‌گویی و اعلام همراهی وهمدلی به دیدار خانواده ندا آقاسلطان رفتند.در این دیدار، ابتدا جمعی از فعالان جنبش زنان به همراه عده‌ای از مادران کمپین یک میلیون امضا و مادران عزادار به منزل خانواده ندا آقاسلطان رفتند تا پس از گذشت یک ماه از کشته شدن دخترشان که آخرین تصاویر زندگی‌اش، همه رسانه‌های معتبر دنیا را به واکنش واداشت به آنها تسلیت بگویند. در این دیدار خانواده ندا از قصدشان برای برگزاری مراسم چهلم ندا بر سر خاک او سخن گفتند.همچنین پس از گذشت ساعتی، خانواده های سهراب اعرابی و اشکان سهرابی و نیز جمعی از زنان فعال سیاسی از جمله فخرالسادات محتشمی‌پور همسر مصطفی تاج‌زاده و همسر عبدالله رمضان‌زاده که پس از حوادث اخیر در زندان به سر می‌برند و فریده ماشینی عضو جبهه مشارکت به این جمع پیوستند.مادر ندا آقاسلطان در این مراسم کوچک از خصوصیات اخلاقی دخترش، روزهایی که او با مردم به خیابانها می‌رفت و لحظات کشته شدن ندا و حوادث پس از آن سخن گفت:ندا فرزند دوم خانه بود یک خواهر بزرگ‌تر و یک برادر کوچک‌تر دارد. دخترم خاص بود خیلی خاص. از بچگی همین طور بود. عاشق موسیقی بود و فلسفه. پر از سوال بود. همیشه پر از چرا. برای همین رفت دنبال الهیات و فلسفه. دانشگاه آزاد الهیات می‌خواند. عاشق خدا بود. دنبال خدا بود. بیشترین عشقش مطالعه کتابهای فلسفی بود. ولی دانشگاه جواب سوال‌هایش را ندادند. نه فقط جواب چراهایش را ندادند که به بن بستش هم رساندند. دانشگاه را بعد از سال دوم ول کرد. نمی‌توانست بعضی از برخوردها را تحمل کند.ندا عاشق موسیقی بود. آواز می‌خواند. - از روز 30 خردا بگویید.من بیشتر روزها با ندا به خیابان می‌رفتم. آن روز ولی ندا تنها رفت. تنها که نه با استاد موسیقی‌اش آقای پناهی رفته بود. دائم هم با خانه در تماس بود. حتا ساعت 10 دقیقه به 6 هم با دایی‌اش تلفنی صحبت کرد.- چه می گفت؟- از وضعیت خیابان حرف می‌زد و توضیح می‌داد که آنجا چه خبر است. خب نگران بودیم و می‌خواست خبر بدهد که حالش خوب است... گفته بود که گاز اشک‌آور زده‌اند و ما (او و آقای پناهی) به سمت خیابانهای اطراف رفته‌اند. ولی خیلی زود، حدود ساعت 6.15 استادش آقای پناهی زنگ زدند و گفتند که ندا مجروح شده. گفتند تیر به پایش خورده. ما سراسیمه راه افتادیم به سمت بیمارستانی که ندا را برده بودند؛ شریعتی. وقتی رسیدم دیدم آقای پناهی سراپا خون است. تمام لباسش از خون خیس بود. همانجا فهمیدم که تیرخوردن به پا نمی‌تواند این همه خونریزی داشته باشد. فهمیدم موضوع خیلی جدی‌تر است...[حمید پناهی روی صندلی کنار مادر ندا نشسته است. خمیده‌تر از مردی به نظر می‌رسد که در فیلمها دیده‌ام. و بسیار شکسته‌تر از آن. نگاه‌ها بر او خیره می‌شود. آشکارا دستش می‌لرزد. سری تکان می‌دهد و می‌گوید: صدایم کرد. و فقط توانست بگوید سو... انگار گفته بود سوختم. و بعد دهانش پر از خون شد...]مادر ندا ادامه می‌دهد:فردای آن روز پزشکی قانونی ندا را به پدرش تحویل داد. اول البته گفتند به کمی از استخوان پای او نیاز دارند که من موافقت کردم. اما به نظرم این فاجعه چنان همه جا پخش شده بود که ترجیح دادند که زودتر جنازه را برای دفن تحویل بدهند.- عده‌ای گفتند و نوشتند که در زمان دفن مشکلاتی برای شما پیش آمد و تحت فشار بودید، درست است؟برای خانواده ما مشکلی پیش نیامد. برخوردها هم با ما محترمانه بود. البته بعدش خیلی رفت و آمد کردند. ولی محترمانه برخورد می‌کردند.- رفت و آمد به چه منظوری؟خب لابد برای پیدا کردن قاتل یا اینکه ببینند آیا غرض‌ورزی شخصی در کار بوده یا نه. کاراگاه‌های مختلف از وضعیت ندا می‌پرسیدند. از گوشی ندا شماره‌ها را در آوردند که ببینند آیا مشکلی درکار نبوده.- یعنی پرس‌وجوها در جهت پیدا کردن قاتل بود؟این‌طور می‌گفتند. ولی ما اصلا در شرایطی نبودیم که این رفت و آمدها را تحمل کنیم. من گفتم قاتل دختر من همان است که بچه‌های بقیه مردم را هم کشته. چه فرقی می‌کند؟ بچه من و دیگران ندارد.همه عزیز بودند. و همه را بالاخره کسانی کشته‌اند.- برگزاری مراسم چه شد؟راستش تنها فشار همین بود. ما مسجد نیلوفر را برای برگزاری مراسم ندا گرفته بودیم. اما به ما گفتند نمی‌شود. بعد متوجه شدیم که مجوز نداده‌اند. بعد خواستیم سالن بهشت زهرا را بگیریم.آنجا هم نشد! نه اینکه فقط به بچه من مجوز نداده باشند. نه، یک دستور کلی بوده ظاهرا. اما ما توانستیم بالاخره از یک مسجد اجازه برگزاری مراسم بگیریم. اما تا ما به خودمان بیاییم و تصمیم بگیریم ناگهان خبرش در اینترنت پخش شد و با خبر شدیم که اطلاع رسانی گسترده‌ای دارد انجام می‌شود. من گفتم ندای من که رفته. اگر مردم بیایند ممکن است شلوغ شود و خون بی‌گناه دیگری به زمین بریزد. این بود که برنامه را خودم لغو کردم. نمی‌خواهم به خاطر ما و به خاطر ندا بقیه در خطر بیفتند. اما چهلم دخترم را سر خاکش برگزار می‌کنیم. سراغ از پدر ندا می‌گیریم. بیرون است و هنوز به خانه نیامده. از مصاحبه تلویزیونی‌اش می‌پرسیم. همه خانواده با تعجب نگاهمان می‌کنند. " کدام مصاحبه؟!" با تلویزیون. کسی در جمع توضیح می‌دهد که در یکی از برنامه‌های تلویزیون پدر ندا از کشته شدن او توسط اغتشاش‌گران گفته است. همه اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و می‌گویند کسی از خانواده آنها تا کنون با تلویزیون در این باره مصاحبه نکرده است.از حمید پناهی درباره لحظات سختی که بر او گذشته است می‌پرسیم. و او شرح لحظه‌هایی که مثل سالی برآنها گذشت را چنین می‌گوید: وقتی ندا تیر خورد مردم جمع شدند. آقای دکتر حجازی سعی کرد جلوی خونریزی را بگیرد. اما نمی شد. خونریزی خیلی زیاد بود. سعی کردیم ندا را به بیمارستان برسانیم. هنوز زنده بود. مردم خیلی کمک کردند. خیلی. اگر به شما بگویم جوانها با هم یک زانتیا را که خیابان را بند آورده بود و نمی‌توانست در فشار جمعیت حرکت کند با دست بلند کردند و در طرف دیگر کوچه روی زمین گذاشتند حتما باور نمی‌کنید. ولی عین واقعیت است. بالاخره راه باز شد و ما توانستیم به سمت بیمارستان شریعتی برویم. اما به بیمارستان نرسیده ندا تمام کرده بود.هنوز نشسته‌ایم و حرف از نداست. خواهر و برادرش ساکتند. مهمانهای دیگر می‌رسند. پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی چنان قوی است که پیش خودم شرمنده می‌شوم که در روز تشییع جنازه سهراب با خود گفتم او بدون پسرش دوام نمی‌آورد. مادر اشکان ولی انگار کوهی براو فرو ریخته است. ساکت و مظلوم است و مهربان. انگار هنوز منتظر است. منتظر و ناباور.- شام پخته بودم که اشکان گفت می‌خواند به دیدن دوستش که خانه‌شان نزدیک خانه ما در همان رودکی است برود. گفتم الان دیر است و خیابانها شلوغند. نرو! گفت: "مامان تا سالاد درست کنی، بر می‌گردم." و رفت. یک ساعت گذشت و برنگشت. دلشوره گرفتم. اما باز هم منتظر شدم. اما وقتی هوا تاریک شد طاقت نیاوردم. دویدم به سمت خیابان. تا سر کوچه رفته بودم که دیدم سعید دارد از روبرو می‌آید و همه لباسش خونی است. داد زدم: اشکان کو؟ گفت: تیر خورده. نفهمیدم چطور تا پیش پسرم رفتم. دستش روی شکمش بود. فقط شنیدم که گفت: مامان سوختم!مادر ندا که تا آن لحظه خود دار و پرشکیب به حرفها گوش می‌دهد و سعی می کند جلوی مهمان‌هایش بغض فرو خورده را سیل نکد، ناگهان می‌ترکد و فریاد می‌زند: این جمله ندای من هم بود... !دلجویی از مادران عزادار تا ساعاتی بعد از غروب آفتاب ادامه می‌یابد. به خانه بر می‌گردیم. سنگین‌تر از قبل. راست می گوید مادر ندا. او خیلی خاص بود. اگر نبود این همه درد روی دل دنیا باد نمی‌کرد از آن نگاه آخرش.

همسر حجاریان: از اوین صدای هَل مِن ناصر یَنصُرنی به گوش می رسد، کسی به داد همسرم برسد!

در پی ملاقات حضور همسر و فرزندان دکتر حجاریان در زندان اوین با وی، خانم دکتر مرصوصی، در گفتگویی با پایگاه اطلاع‌رسانی نوروز، با بحرانی توصیف کردن وضعیت همسرش گفت: "از زندان اوین صدای هَل مِن ناصر یَنصُرنی به گوش می‌رسد، جان سعید در خطر است، آیا در ایران کسی نیست وی را نجات دهد؟"
دکتر مرصوصی با اعلام اینکه سعید را در مقابل دوربین نشانده بودند و با حضور چندین مامور امنیتی نمی‌توانست بگوید بر او چه گذشته است گفت:" سعید با رنگی زرد و پریده و ضعف شدید بدنی و افسردگی شدید در کل ملاقات اشک می‌ریخت." وی با اشاره به بوی بدی که از بدن سعید احساس می‌شد گفت:"سعید گفته است که وی را زمان زیادی زیر آفتاب نگه داسته‌اند. که به نظر می‌رسد برای اینکه سعید را تحت فشار قرار دهند او را زیر آفتاب داغ تابستان نگه داشته‌اند. که با توجه به وضعیت جسمی سعید، این کار می‌تواند برای او مشکلات قلبی عروقی ایجاد کند."زینب حجاریان نیز در مصاحبه ای با شبکه تلوزیونی بی بی سی به نقل از پزشکان سابق سعید حجاریان از احتمال ابتلای پدرش به هپاتیت ویروسی و بروز عوارض جانبی آن بر مغز و اعصاب او خبر داده بود.به گفته او در این مصاحبه پزشک آقای حجاریان علت بروز زردی در او را ناشی از دو مشکل می‌داند؛ یا ناشی از بروز هپاتیت ویروسی به علت گرمای تابستانی تهران و وضع نامناسب بهداشتی زندان است و یا مصرف کنترل نشده دارو باعث آسیب‌دیدگی کبد شده است.زینب حجاریان با بیان آنکه پدرش به علت مصرف داروهای بسیار قوی خونش باید مرتب آزمایش شود تا برای پیشگیری از آسیب دیدن کبد میزان مصرف داروهایش تغییر کند گفته است:"ناراحتی کبدی بر فاکتورهای انعقادی خون اثر می‌گذارد و در پدرم که سابقه بیماری مغزی و نخاعی دارد می‌تواند باعث خونزیزی مغزی شود."

میرحسین موسوی: باید هزینه بپردازیم، آینده‌ی ما به این بستگی دارد

میرحسین موسوی در دیدار با با گروهی از فرهنگیان و اعضای تشکل‌های معلمان تصریح کرد: آینده‌ی این حرکت بستگی به میزان پایبندی ما به این شعارها و آمادگی ما برای هزینه پرداختن در این راه دارد.
جلسه دیدار و گفت‌وگوی مهندس میرحسین موسوی با فرهنگیان و اعضای تشکل‌های معلمان ایران در انجمن اسلامی معلمان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، این نشست صبح روز دوشنبه در انجمن اسلامی معلمان ایران برگزار شد و نمایندگان تشکل‌های مختلف معلمان به بیان دیدگاه‌های خود درباره وقایع اخیر کشور و انتظاراتشان از میرحسین موسوی پرداختند.
این نمایندگان بر لزوم پیگیری وضعیت زندانیان و شهدای وقایع اخیر و نحوه برخوردهای خشونت‌بار تاکید کردند و مواردی عینی را به عنوان نمونه‌ای از نوع برخورد نامناسب، خشن و امنیتی جریان حاکم با مردم بیان کردند.
آنها با اشاره به انتظارات بجا و بحق مردمی که پس از گذشت چهل روز هنوز به اعتراض خود ادامه داده‌اند، ضرورت روشن‌تر شدن برنامه‌های جریان سبز را خواستار شدند.
در این جلسه همچنین بر غلبه رسانه خرد به رسانه‌های بزرگ جهان و توانمندی رسانه‌‌های خرد در صدور صدا و چهره واقعی ایران و انقلاب به جهان تاکید شد.
به گزارش خبرنگار قلم نیوز، مهندس موسوی نیز در این جلسه با بیان دغدغه‌های خود، حرکت در چارچوب قانون اساسی و تاکید بر اصول مغفول مانده قانون اساسی از جمله حق آزادی و برگزاری اجتماعات را راهکار اصلی موجود خواند و گفت که آینده این حرکت بستگی به میزان پایبندی ما به این شعارها و آمادگی ما برای هزینه پرداختن در این راه دارد.
موسوی با تبریک اعیاد پیش رو، هر یک از این فرصت‌ها را به عنوان نعمتی دانست که خداوند برای نهضت سبز قرار داده است تا از آن خوب استفاده کند.
وی از سخنان برخی مسوولان درباره اعتراف‌گیری از بازداشت‌شدگان وقایع اخیر انتقاد کرد و بر لزوم پیگیری نمونه‌های موجود از برخورد خشن با بازداشت‌شدگان برای روشن شدن ساختارشکنی‌های جریان حاکم تاکید کرد.
موسوی با بیان اینکه باید شعاری را مطرح کنیم که همه ایرانیان را دربرگیرد، یادآور شد که قانون اساسی و حقوق اساسی ملت که مغفول مانده، می‌تواند همانند رنگ سبز فراگیر شود.

کودتا در وزارت اطلاعات

شنیده شده که در روزهای قبل از برکناری وزیر اطلاعات، دو معاون وزیر و چندین کارشناس تا حد مدیرکل نیز در این وزارتخانه از سمت‌های خود برکنار و مجبور به بازنشستگی شده‌اند.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» تعداد کارمندان رده‌بالای وزارت اطلاعات که پس از انتخابات برکنار و یا مجبور به بازنشستگی شده‌اند، بالغ بر 20 نفر است که دو تن از آنها در رده‌ی معاون وزیر و بقیه در سطح مدیرکلی و سطوح پایین‌تر بوده‌اند.
این گزارش حاکی است علت اصلی تغییر و تحولات اخیر در این وزارتخانه، گزارش تیم ویژه‌ی وزارت اطلاعات در خصوص پرونده انقلاب مخملی است. تهیه‌کنندگان این گزارش با مطالعه‌ی تمام پرونده‌ها و بازجویی مجدد از تعدادی از بازداشت شدگان اخیر، نتیجه گرفته‌اند که اتهام تلاش برای انقلاب مخملی واقعیت ندارد.
نویسندگان این گزارش که دو نسخه از آن برای رهبری و رئیس دولت هم ارسال شده، نتیجه گرفته‌اند که مجموعه اتفاقات پس از انتخابات نه تنها هیچ ارتباطی با خارج از کشور ندارد، بلکه هیچ تدارکی از قبل برای آن وجود نداشته و قابل پیش‌بینی هم نبوده است.
گفتنی است اولین واکنش احمدی‌نژاد به تهیه‌ی این گزارش در وزارت اطلاعات، این بوده که سراسیمه به وزارت اطلاعات رفته و بدون اینکه با وزیر و معاونانش جلسه بگذارد، در جلسه‌ای عمومی با کارکنان ستاد این وزارتخانه گفته است: من از سپاه کاملا راضی هستم، از وزارت هم اصلا راضی نیستم. وی همچنین گفته است: توطئه‌ی دشمنان برای براندازی نرم باید افشا شود و انتظار دارم وزارت اطلاعات در این زمینه فعال‌تر باشد. احمدی‌نژاد همچنین چند روز بعد در جلسه‌ای شخصا خواستار برکناری دو معاون وزیر اطلاعات و بررسی نقش دیگر دست‌اندرکاران تهیه‌ی گزارش مذکور شده است.
در همین راستا، گزارش تایید نشده‌ی دیگری حاکی است محسنی اژه‌ای، وزیر معزول اطلاعات، پیش از این در یک جلسه به چند مقام ارشد دولت خبر داده که حدود نیمی از پرسنل این وزارتخانه به میرحسین موسوی گرایش دارند.

تکمیل خبر:
این گزارش را پس از حدود 12 ساعت با دو خبر زیر تکمیل می‌کنیم:
خبر اول اینکه نام و سمت دو معاون وزیر برکنار شده، بدین ترتیب است: حبیب الله، معاون فرهنگی وزارت اطلاعات و خزاعی، معاون ضد جاسوسی وزارت. دلیل کنار رفتن این دو از سمت‌های خود، مداخلات اطلاعات سپاه در امور وزارت اطلاعات و همچنین به استخدام گرفتن غیرقانونی برخی نیروهای سازمان اطلاعات استان تهران در یک تشکیلات جدید موازی موسوم به «اطلاعات تهران» عنوان شده است.
خبر دوم هم اینکه پنج تن از معاونان این وزارتخانه با ارسال نامه‌ای به رهبری ضمن برشمردن سوابق ضد امنیتی حسین طائب و اسفندیار رحیم‌مشایی به مقام رهبری هشدار داده‌اند كه با رویه‌های اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است.
منبع : موج آزادي

آیت‌الله صانعی: دولت پرونده‌ خود را از عدم مشروعیت شرعی و مقبولیت قانونی سنگین‌تر نکند

آیت‌الله صانعی طی نامه‌ای در پاسخ به تظلم‌خواهی سران اصلاحات، آقایان خاتمی، کروبی و موسوی، ادامه رویه فعلی و توسل به دروغ و افترا و خشونت علیه مردم بی‌گناه را گناه کبیره دانست و ضرب و جرح‌ها و کشتارهای اخیر و اعتراف‌گیری‌های تحت فشار را محکوم کرد. متن کامل این بیانیه که در سایت رسمی ایشان منتشر شده به شرح زیر است:
بسمه‌تعاليحضور محترم حجج‌الاسلام‌ والمسلمين آقايان خاتمي، کروبي و دوست مکرم جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي و ساير امضاکنندگان محترم نامه مورخ۸۸/۵/۳ بعدالتحية و السلام؛تظلم‌هاي کتبي شما بزرگان که گوياي تعهدتان به اسلام و اهداف مقدس جمهوري اسلامي که توسط امام امت (سلام الله عليه) ترسيم گرديده دريافت شد.همانطور که همگان مي‌دانند ميزان رأي ملت است و مردم طبق منشور قانون اساسي بايد بر سرنوشتشان حاکم گردند. بر اين اساس بايد به سمتي حرکت کنيم که منطق، آزادي بيان، صدق و راستي و دفاع از حقوق انسان‌ها جايگزين ظلم، ستم، دروغ و شکنجه روحي و جسمي ـ که ماحصل دولت‌هاي غيرمردمي، مستبد و خودخواه است ـ گردد. اما متاسفانه همان‌طور که در نامه شما اشاره شده، مدتي است که شاهد افتراء، دروغ و تضييع حقوق مردم، بازداشت و زنداني نمودن، ظلم و آزار و شکنجه هاي روحي و حتي کشتن مردمي که براي دفاع از حق خود تظاهرات مسالمت‌آميزي را داشته‌اند، هستيم.اينجانب به حکم لزوم جلوگيري از ظلم ظالمين به همه کساني که سبباً يا مباشراً در ضرب و جرح و قتل و زنداني کردن انسان‌ها از اقشار مختلف مردم دخالت مي‌کنند و به اذيت و ايذاء آنها در زندان‌ها و سلول‌ها ـ که خود ظلم مضاعفي به آنان مي‌باشد ـ مي‌پردازند مي‌گويم که اين‌گونه ظلم‌ها به کساني که هيچ پناهگاهي جز خداوند ندارند از گناهان کبيره به شمار مي‌رود و آنقدر بزرگ و خلاف انسانيت و معصيتي فوق‌العاده است که سه امام معصوم به سه فرزند خودشان(عليهم السلام) که آنها هم امام بوده‌اند و براي درس به ديگران وصيت کرده‌اند که بايد از آن فاصله گرفت و به آن نزديک نشد: «اياک و ظلم من لايجد عليک ناصراً الا الله» لذا اميدوارم تا دير نشده زمينه آزادي تمام زندانيان و اجازه برگزاري مراسم به خانواده شهداي حوادث اخير داده شود و آمرين و عاملين و محرکين و همه آنها که به نحوي در بروز حوادث اخير دخيل بوده‌اند توبه نموده و رضايت مضروبين و آسيب ديدگان را جلب نمايند و در يک جمله به نصايح خيرخواهانه آيت‌الله هاشمي دامت افاضاته توجه کرده و به آن عمل نمايند تا پرونده دولت بيش از مسئله انتخابات و عدم مشروعيت شرعي و مقبوليت که بوسيله قانون اساسي با رأي قطعي و بدون ترديد توده مردم حاصل مي‌شود، سنگين‌تر نگردد و حقوق اوليه مردم تضييع نشود و به جاي توجه به اعتراض توده‌هاي مردم در داخل و خارج، سينه و قلب جوانان را نشانه نروند که همه ظلمها و اذيت‌ها و اعتراف‌گيري‌ها و دروغ‌پردازي‌ها نه تنها منجر به تقويت حکومت نمي‌شود بلکه موجب ضعف و بغض مردم نسبت به حکام خواهد شد و در نهايت ناله مظلومان، قطعاً ذلت و گرفتاري ستمکاران را در زماني نه چندان دور به دنبال خواهد داشت.در خاتمه همانطور که قبلاً گفته‌ام، بار ديگر به شما و همه ملت شريف و عزيز ايران اسلامي در داخل و خارج و همه کساني که تلاش مي کنند صداي مظلومين معترض به انتخابات را بگوش جهانيان برسانند عرض مي‌کنم که مبادا فشارها و اذيت ها و حق‌کشي‌ها موجب يأس و نااميدي شما گردد و خواسته ستمکاران تحقق يابد بلکه بايد راه احقاق حق را بدون خشونت و با رعايت حفظ امنيت و رفتار مسالمت‌آميز ادامه داد. خداوند را شاکرم که شما آقايان با حفظ وحدت، که رمز پيروزي شماست و اتحاد توده‌هاي مردمي را نيز به دنبال خواهد داشت، توانسته‌ايد همگام و هم‌فکر با يکديگر به جلب و جذب مردم مخصوصاً نسل جوان بپردازيد و شهد شيرين دفاع از حقوق انسان‌ها و حاکميت مردمي را به يادگار بگذاريد.
يوسف صانعي4/5/883
شعبان المعظم1430

نامه جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های تبریز به میرحسین موسوی

جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های تبریز با ارسال نامه‌ای به مهندس موسوی، ضمن اعتراض به وقایع بعد از انتخابات و بازداشت دلسوزان و فرزندان انقلاب، حمایت و همراهی خود را با مهندس میرحسین موسوی در راه استقرار جمهوریت نظام اعلام داشتند.
به گزارش «یولداش» متن کامل این نامه بدین شرح است:به نام خداجناب آقای مهندس میرحسین موسویبا سلام و آرزوی توفیق در راه تحقق آرمان‌های تاریخی ملت ایران و با سپاس از صبوری و پایداری شما در احقاق حقوق مردم.همه شاهد بودیم که دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، علیرغم طلیعه شکوهمند آن، چنان حوادث تلخ و مصیبت‌باری را در پی داشت که موجب بهت و حیرت همگان گردید. یک بار دیگر فرصتی استثنایی برای استقرار قانون، آزادی و عدالت، با قانون ستیزی و قانون‌گریزی اقتدارجویان، به تهدید علیه منافع ملت، میهن و نظام جمهوری اسلامی بدل شد.قطع نظر از آنچه بر سر انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری آمد، نکته‌ای که نمی‌توان در آن تردید ورزید، شکست اخلاقی مدعیان اصول‌گرایی، مهرورزی و عدالت‌ورزی، و پیروزی تاریخی جنبش سبز ایران در پایبندی به قانون، عدالت، رافت و پای فشردن صادقانه و توام با متانت بر آرمان‌های تاریخی ملت و آموزه‌های اصیل انقلاب اسلامی ایران بود.ما امضاکنندگان این نامه، جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های تبریز، ضمن تقدیر از تلاش‌های صادقانه و پایداری بی‌شائبه شما در راه احقاق حقوق ملت ایران، همدلی و همگامی خود را برای پی‌گیری مطالبات مردم اعلام می‌داریم و در این مرحله جهت برون‌رفت از وضعیت مخاطره‌آمیز کنونی، بر مفاد بیانیه شماره 9 جنابعالی، به ویژه بر موارد زیر تاکید می‌کنیم:1.توقف برخوردهای امنیتی و نظامی و بازگشت کشور به وضعیت عادی و طبیعی،2.آزادی همه شخصیت ها، فعالان سیاسی، حقوقدانان، روزنامه‌نگاران، دانشگاهیان، دانشجویان و کلیه دستگیرشدگان و زندانیان گمنام حوادث اخیر،3.آزادی مطبوعات، رفع توقیف و سانسور از آنها4.ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباط رسانه‌ای و فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل،5.اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی، به ویژه اصل 27 که بر آزادی تجمعات مسالمت‌آمیز تاکید دارد.جناب آقای موسویهر چند به نظر می‌رسد آب ها از آسیاب‌ها افتاده است، اما هنوز شعله‌های امید در دل فرزندان آگاه این مرز و بوم همچنان فروزان است، هنوز بسیارند کسانی که خود را از قبیله عشق و عقل می‌دانند و به ایرانی سرسبز، سرافراز و سرشار از محبت و صداقت می‌اندیشند. ما با استعانت از درگاه خداوند متعال و با ایمان به هوشمندی ملت ایران، ضمن تاکید بر اجتناب از ساختارشکنی، در راه استقرار جمهوریت نظام با شما همراه خواهیم بود.جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های تبریز1.احد ابراهیمی2.افشین ابراهیمی3.سیمین آتشی‌خویی4.علیرضا آزادی5.توحید اخلاقی6.حیدر اسماعیلی7.مازیار آصفی8.سعید اصغری زاده9.عباس افراسیابی10.محمد آقازاده11.محسن امجدی12.مسعود امید13.علی‌اکبر بابالو14.یوسف بافنده15.حبیب بدری16.فضیله بشرهاشمی17.امیر بهرامی18.امرالله بیات19.رضایت پرویزی20.یوسف پزشکیان21.شبنم پورابوالقاسم22.بهزاد پورعباس خیرالدین23.حجت پورفیضی24.جواد پورنامی25.احمد رضا جودتی26.مسعود حاجی علیلو27.سیامک حسین پور28.فرزین حق پرست29.محمد حیدرزاده30.مهسا خرازی31.رحیم خوش بختی سرای32.سبلان دانشور33.علی دسترنج تبریزی34.حسین دقیق‌کیا35.فیروز راد36.مسعود رحیم‌پور37.جعفر رحیمی پناهی38.مصطفی رضایی39.میرکریم رضوی آقجه40.بهادر زمانی41.امین سالم42.مهدی سلامی حسینی43.حسین سیفلو44.جلیل شربیانلو45.سیروس شفیعی46.محمد شهریاری47.محمد شیمیا48.الهه صاحب اولاد مدارک49.جعفر صادق مقدس50.مرتضی صادقی51.صمد صباغ52.باقر صدری نیا53.کریم عابدی54.فرهنگ عباسی55.شمسی عباسعلیزاده56.فاطمه عباسعلیزاده57.ابوالفضل عبداللهی فرد58.صدیقه عبداللهی فرد59. رضا علیزاده60.عباس غفاری61.حسن فتحی62.احمد فرزدی63.غفار فرزدی64.لعیا فرزدی65.جواد فرضی66.حسن فرهودی نیا67.عالیه قاسم زاده68.احمد قنبری69.کاظم قنبری70.جعفر گنج پورثالث71.پیمان گوارانچی72.ایرج لطفی نیا73.سیدابوالقاسم محمدی74.مجید محمدی اسکویی75.صمد مصدقی76.علی مصطفایی77.نرمین معینیان78.آیدا ملکی79.مهزاد مهرزاد صدقیانی80.محمد میرزایی81.مهدی میرزایی82.بهنام میرزاکوچکی83.مرتضی میرغلامی84.میرکمال میرنیا85.مهدی نارنگی86.محمود ناطقی87.داوود نوری زاده88.یوسف نوظهور89.هانیه نیرومند90.حسین نیک اختری91.شیوا ولایتی92.رضا یگانی

امیر جوادی‌فر در زندان جان باخت

جسد امیر جوادی‌فر ۲۳ ساله، که در جریان تظاهرات ۱۸ تیر دستگیر شده بود، برای خاکسپاری به خانواده‌اش تحویل داده شد.
روزنامه سرمایه امروز دوشنبه گزارش کرده که مقام‌های امنیتی از خانواده این دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین خواسته بودند که صبح روز گذشته (یکشنبه) برای تحویل گرفتن جسد فرزندشان مراجعه کنند.
روزنامه اعتماد روز گذشته خبر درگذشت این جوان را گزارش کرده بود.
روزنامه سرمایه به نقل از یکی از بستگان امیر گزارش کرده است که وی پس از دستگیری به علت «شکستی» برخی از اعضای بدنش، ساعت‌ها در بیمارستان فیروزگر بستری بود که بعد به بیمارستان لاله در شهرک غرب انتقال داده شد.
این منبع نزدیک به خانواده جوادی‌فر می‌افزاید: «ظهر جمعه ۱۹ تیرماه، امیر را از بیمارستان مرخص کردند و تحویل پلیس امنیت و پیشگیری از جرم دادند و پس از آن دیگر هیچ خبری از امیر به ما داده نشد تا اینکه شنبه سوم مردادماه از طرف پلیس امنیت شهرری با پدر وی تماس گرفتند و گفتند بروید جسد پسرتان را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید.»
او اظهار می‌دارد که مقام‌های امنیتی از خانواده امیر خواسته‌اند که اعلام کنند فرزندشان «از قبل دچار بیماری ریه بوده است،در حالی که چنین چیزی محال است زیرا او کاملاً سالم بود.»
آنها همچنین از خانواده این جوان امضا گرفتند که «تشییع جنازه فقط با حضور افراد فامیل و خودی برگزار شود و شعاری در آن داده نشود.»
جسد این جوان امروز دوشنبه در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده خواهد شد.
امیر جوادی‌فر پس از محسن روح‌الامینی دومین جوانی است که طی یک هفته گذشته، مرگ او در زندان تائید می‌شود.
مقام‌های امنیتی از خانواده امیر خواسته‌اند که اعلام کنند فرزندشان «از قبل دچار بیماری ریه بوده است،در حالی که چنین چیزی محال است زیرا او کاملاً سالم بود»
محسن روح‌الامینی نیز جز بازداشت‌شدگان ۱۸ تیرماه بود که خبر جان‌باختنش با گذشت دو هفته به خانواده‌اش داده شد.
در تظاهرات ۱۸ تیرماه امسال آن‌طور که پلیس اعلام کرده است ده‌ها تن دستگیر شده‌اند که از سرنوشت شماری از آنها اطلاعی در دست نیست.
با انتشار تدریجی خبر درگذشت بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات، نگرانی خانواده‌های دستگیر‌شدگان، نهاد‌های مدافع حقوق بشر و برخی مقام‌های جمهوری اسلامی افزایش یافته است.
روز گذشته حمیدرضا کاتوزیان نماینده محافظه‌کار مجلس با انتقاد از وضعیت بازداشت‌شدگان گفته بود که «مردم زنگ می‌زنند و به ما شکایت می‌کنند و می‌پرسند چرا فورا نسبت به مرگ جوانان و تظاهرکنندگان اقدام نمی‌شود.»
پیش‌تر ۲۰ نماینده مجلس نیز از وزیر اطلاعات خواسته بدوند که درباره اتهام بازداشت‌شدگان توضیحاتی ارائه کند.
سهراب اعرابی، اشکان سهرابی، یعقوب براویه، مسعود هاشم‌زاده و ندا آقا‌سلطان از جمله جوانانی هستند که در حوادث پس از انتخابات در ایران جان خود را از دست داده‌اند.
پلیس می‌گوید که در جریان این حواث تنها ۲۰ تن جان باخته‌اند، اما نهاد‌های مدافع حقوق بشر تعداد کشته‌شدگان را بسیار بیشتر از آمار‌های رسمی می‌دانند.

منبع : راديو زمانه

شکوه يک طومار، گزارش فرنگيس حبيبی از مراسم رونمايی طومار سبز در ميدان Champ de Mars

مراسم رونمايی طومار سبز معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری ايران، نزديک به دويست نفر به مدت دو ساعت چوب های طوماری را با خود حمل کردند تا سرانجام تمامی طومار که بيش از هزار و پانصد متر طول داشت بدور ميدان بزرگ Champ de Mars در پاريس به نمايش در آيد. در جمع چند هزار نفری ايرانيان و غير ايرانيانی که به مناسبت روز جهانی همبستگی با مردم ايران و اعتراض به سرکوب آن ها جمع شده بودند، اين طومار بدستان بی شباهت به پرچمداران بازی های المپيک نبودند. با اين تفاوت که آن ها هزاران هزار امضاء را که از سراسر جهان بر آن نقش بسته بود، با خود حمل ميکردند. و هر امضاء فرد معترضی را معرفی می کرد که رأيش را طلب می کند. ميدان Champ de Mars ميدانيست با معنا و سابقۀ نظامی، اما در وسط ميدان ديواری برای صلح ساخته اند تا شايد بگويند جنگ و خشونت ناپايدار است و صلح بر آن پيروز می شود. متانت حرکت اين طومار سبز بدور اين ميدان و هيجانی که در چهرۀ مردم بوجود آورد که آکنده از اندوه، انتظار، اميد و اطمينان بود، معنای ديگری را تداعی نمی کرد. جمعی متنوع، مرکب از ايرانی، فرانسوی، افغانی و عرب، پير و جوان، به فارسی و فرانسه شعار می دادند. کودکی معلول بروی صندلی چرخدار با آهنگ سرود "يار دبستانی" بدنش را تکان ميداد. چه بسيار کودکانی که در اين روز در اولين راهپيمايی زندگی خود شرکت کردند. شمار کودکان و نوجوانان دورگۀ ايرانی فرانسوی قابل ملاحظه بود. کسانی بودند که ماسک ندا را بر چهره داشتند. کسانی از بيم فشارهای امنيتی با عينک های بزرک سياه و کلاه هويت خود را پنهان کرده بودند. مکالمات مردم در گوشه و کنار شنيدنی بود. خانمی می گفت:" من در دوختن قطعات طومار کمک کردم. البته ارادت خاصی به رنگ سبز ندارم. من هميشه نشان پرچم ايران را با خود حمل می کنم. ولی با اين جمع همکاری کردم". مردی با اشاره به نوشتۀ يکی از قطعات طومار که می گفت " احمدی نژاد رئيس جمهور ما نيست" عقيده داشت که انتخابات تمام شده و حالا بايد شعار آزادی و دموکراسی را داد. ديگری ميپرسيد " آيا اين موج ادامه خواهد داشت"؟ و جواب می شنيد که " تا دو ماه پيش چه کسی فکر می کرد مردم تا همين جا هم بيايند"؟ زنی عصا زنان و عرق ريزان می گفت "ماشاءالله به اين جوان ها". سرود "ای ايران" فضای ميدان را پر می کند. همراهی زمزمه وار و ناشيانۀ فرانسويان يا نيمه ايرانی ها انسان را تحت تأثير قرار می دهد. بيش از دو ساعت است که مراسم ادامه دارد. مردی با پرچم سبزی عظيم در وسط ميدان حرکات موزونی می کند. چند نفرهم با پرچم ايران وارد ميدان می شوند. تنوع پرچم ها مزاحمتی برای هيچکدام ايجاد نمی کند. لحظۀ پرواز ده ها بادکنک به رنگ های سبز و سرخ و سفيد به آسمان و زير نگاه نمناک و پر اميد صدها نفر شرکت کننده در مراسم ديدنيست. طومار سبز با امضای ايرانيان مقيم صد و هشتاد کشور جهان، بروی اين طومار نوشته شده است:" احمدی نژاد رئيس جمهور ايران نيست". عکس: کيوان جمعيت با شعار ايران آزادی پراکنده می شود و به سوی مترو حرکت می کند. چند صد متر دور تر مردی با عجله از طرف مقابل می آيد. با ديدن عکس ندا بدست يک نفر، به او ميگويد: " آقا من توريستم. جايی در شهر شنيدم که اينطرف ها ايرانيها جمع شده اند." و جواب می شنود که" آقا مراسم تمام شد. خيلی زيبا بود و اصلاً هنری بود. همه جا از جمعيت موج ميزد. غصه نخور چند دقيقه ديگر فيلمش را توی يوتوب ميبينی. من خودم خيلی فيلم گرفتم تا نيم ساعت ديگر ميگذارمش توی شبکه". برای رفتن به مترو از زير برج ايفل می گذريم. يک نفر می گويد قرار بود طومار را از برج ايفل آويزان کنند ولی اجازه ندادند. کس ديگری می گويد" کار ساده ای نيست شايد مشکلات ايمنی ايجاد می کرده"، نفر سومی می گويد" شکوه طومار سبز با اين همه سبزهای مختلف بدور ميدان چيز ديگری بود". ماسک ندا به روی چهرۀ تظاهرکنندگان، شرکت کنندگان در این تجمع شعار "ما همه یک نداییم" را سر دادند. عکس: راستا تهوری دختر جوانی که ظاهراً از فعالان کميتۀ "رأی من کجاست" بود، می گويد: " تازه ده ها قطعه پارچه پشت مرزها يا توی ادارۀ های گمرک موندن و بدست ما نرسيدن"، دختر ريز نقش و جوانی ادامه ميدهد " اگر به جای هر امضاء يک آدم بگذاری، آدمی که پر از انرژی و عشق به ايران و آزادی هست، آنوقت می بينی چه غوغايی ميشه". قرار است اين طومار که می گويند طولانی ترين طومار جهان است، در موزۀ حقوق بشر در پاريس نگهداری شود.
راديو فرانسه

دو کیلومتر امضا: «احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ایران نیست»

روز بیست و پنجم جولای (سوم مردادماه) را فعالان حقوق بشر به طور هماهنگ، «روز جهانی اقدام برای حقوق بشر در ایران» اعلام کرده بودند که در پاریس و ده‌ها شهر دیگر با ابراز همبستگی جهانی با جنبش حقوق شهروندی مردم در ایران و رعایت حقوق بشر در آن کشور، دست به تظاهرات بزنند.
به همین جهت ایرانیان و فرانسویان آزادی‏خواه برای ابراز همبستگی خود با مردم ایران، از ساعت پنج بعد از ظهر روز شنبه به وقت پاریس در مکانی سمبلیک یعنی «میدان آزادی‏ها و حقوق بشر» روبه‌روی برج ایفل گرد آمدند.
به دنبال این تظاهرات که ۹ سازمان جهانی حقوق بشر، از جمله سازمان عفو بین‏الملل، دیده‏بان حقوق بشر، سازمان گزارش‏گران بدون مرز، کمپین حقوق بشر در ایران و فدراسیون جهانی حقوق بشر برای آن فراخوان داده بودند، از ساعت ۱۹ به وقت پاریس، تومار جنبش سبز آزادی ایران به طول تقریبی دو کیلومتر، با ده‌ها هزار امضا از میدان آزادی‌ها و حقوق بشر روی دست صدها نفر با عبور از زیر برج ایفل تا رسیدن به «دیوار صلح‏» به حرکت در آمد.
سازمان‌دهندگان این حرکت از کسانی که امضا جمع می‌کنند، خواسته بودند از پارچه‌هایی به عرض ۹۰ سانتی‌متر استفاده کنند و هر امضا در فضایی به عرض و ارتفاع ۱۰ سانتی‌متر زده شود. اگر این معیارها به دقت رعایت شده باشند، این تومار دو کیلومتری حاوی ۱۸۰ هزار امضا خواهد بود.
این تومار که تکه‌های آن در ۱۹۰ شهر دنیا آماده و به اشکال و سلیقه‏های مختلف تزیین شده، روی تکه تکه‏ی آن نوشته شده است: «محمود احمدی‌نژاد رییس‌جمهور منتخب ایران نیست.»
آماده‌سازی تومار «احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ایران نیست» در پاریس
ایجاد تومار سبز، پیشنهاد علی تهرانی، متخصص علوم کامپیوتر در کانادا بود که با استقبال باور نکردنی ایرانیان در سراسر جهان مواجه شد. سپس تومارهای امضاشده به سوی پاریس سرازیر شد. از آن پس داوطلبان ایرانی در این شهر و فعالان «رأی من کجاست؟» به کاری شبانه‏روزی، برای دوختن و متصل کردن صدها تکه تومار رسیده، دست زدند تا شنبه‌شب در پاریس و زیر برج ایفل به نمایش درآید.
جمعه‌شب برای تهیه‏ی گزارشی از فعالیت پرشور و شبانه‌روزی این ایرانیان که بیشترشان خانم‏های ایرانی هستند، به هتلی رفتم که متعلق به یک ایرانی است و سالن بزرگ آن پر از پارچه‏های سبزی بود که هم‏چنان گروهی آن‏ها را به هم می‏دوزند؛ گروه دیگری بسته‏ بندی می‏کنند و گروه سوم انجام آخرین کنترل‏ها را بر عهده دارند. در حالی که صدای چرخ‏های خیاطی هم‏چنان شنیده می‏شود.
نازیلا یکی از ایرانیان حاضر در این حرکت است. او به زمانه می‌گوید:
آماده‌سازی تومار «احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ایران نیست» در پاریس
روز دوشنبه جعبه‏ها از سراسر دنیا رسید. وقتی آن‏ها را باز کردیم، آتلیه شده بود سراسر پارچه‏های سبز و رنگ سبز. به ما تجسم فصل بهار را داد و «سراومد زمستون، شکفته‏ بهارون» را ما در این پنج روز واقعاً زندگی کردیم.
پیش‏بینی می‏کنید که طول این تومارهای سبز چه قدر بشود؟
باید حدود دو کیلومتر می‏بود. منتها صد تا دویست متر کم آوردیم. به خاطر این که در بعضی از شهرها، برای امضا کردن مشکل داشتند. مثلاً در دبی، پلیس مردم را بازداشت می‏کرده؛ بعد هم نمی‏گذاشتند بسته از دبی خارج شود. اما به هر حال توانستند یک بسته‏ی کوچک از دبی به ما برسانند.
از هندوستان موفق شدند بسته را پست کنند؛ ولی وقتی در اداره‏ی پست بسته را باز کردند و متوجه شدند که تومار امضا شده است، آن را ضبط کردند.
در نتیجه‏ی یک سری از کشورها نتوانستند پارچه را برای ما بفرستند. ولی بدانند روحشان در این پارچه‏ها هست. فرقی نمی‏کند کجا آن را امضا کرده باشند.
از ایران هم این امضاها آمده است. منتها با ای‏‏میل فرستادند که آن‏ها را اسکن کردیم. هر کشوری مأموریت اسکن امضاهای ای‏میلی را بر عهده گرفت. خیلی‏ها هم از اقوام نزدیک خواستند آن‏ها را اسکن کنند و روی پارچه‏ها چاپ کنند.
چون پارچه‏ها خیلی زیاد شد و به حدود دو کیلومتر رسید، برای زیر برج ایفل اجازه گرفتیم که بعد از مراسم حقوق بشر که توسط خانم شیرین عبادی سازمان‌دهی شده است، مردم به سمت برج ایفل که نماد جهانی است، می‏آیند و چون پاریس، یا بهتر است بگویم فرانسه، نماد آزادی، دموکراسی و جمهوری است، این‏جا را انتخاب کردند و از سراسر دنیا این افتخار را به ما دادند که این پارچه‏ها را بتوانیم آن‏جا نمایش بدهیم.
پشت پارچه‏ها به هم دوخته شد؛ چهارمتر به چهارمتر برای هر پارچه از پشت جیب زده شد. در این جیب‏ها، چوب‏های دو متری فرو می‏رود. چهارصد تا پانصد نفر این چوب‏ها را نگاه می‏دارند و دو ساعت نمایش داده می‏شود.
در هر شهری، اول تومار به زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده است: «احمدی‏نژاد، رییس جمهور منتخب ملت ایران نیست.» در هر کشوری به زبان محلی آن‏جا هم همین متن نوشته شده است.
خیلی از غیر ایرانی‏ها هم با زبان خودشان امضا کرده‏اند. مثلاً ژاپنی‏ها را داریم که به زبان خودشان امضا کرده‏اند. مردمی هم که نتوانسته‏اند در کشور خودشان این کار را بکنند، از خانواده و دوستانشان خواستند برایشان امضا کنند. مثلاً ارامنه‏ی ارمنستان از خانواده‏هایشان در امریکا خواستند که به جای ‏آن‏ها امضا کنند.
در تماس‏های روزانه هم که با ایران داشتیم، خیلی از آن‏ها می‏خواستند که به جایشان برویم و امضا کنیم. ما هم امضا می‏کردیم؛ عکس می‏گرفتیم و برایشان ای‏میل می‏کردیم که ببینند امضا کرده‏ایم.
می‏بینم که در محیطی که همه هستند، دارید تلاش می‏کنید این تومارها را به هم وصل کنید. چه احساسی دارید؟
احساس همبستگی با تمام مردم ایران. این حداقل کاری است که برای مردم ایران، با آن همه خونی که دارند می‏دهند، باید انجام دهیم. برای این که به آن‏ها بگوییم با شما هستیم و فقط صدای شما هستیم که بتوانیم صدایتان را که معمولاً بریده می‏شود و نمی‏گذارند به جایی برسد، برسانیم. خارج از آن‏چیزی که شما می‏گویید، حرفی نمی‏زنیم. چون شما هستید که دارید می‏سوزید؛ زجر می‏کشید؛ زندانی می‏دهید؛ کشته می‌دهید. این حداقل کاری است که از ما برمی‏آید.
فکر می‏کنید تلاش‏هایی که در تمام کشورهای جهان، توسط ایرانی‏ها و حتی غیر ایرانی‏هایی که به فکر ایران هستند، صورت می‏گیرد، چه تأثیری در جنبشی که در ایران شروع شده است، بگذارد؟
باید بگویم که امیدواریم؛ فقط و فقط امیدواریم که تأثیر داشته باشد. صدای ما و صدای ایرانی‏ها در داخل ایران شنیده شود و این خون‏ریزی‏ها، دستگیری‏ها و وحشی‏گری‏ها که اصلا شایسته‏ی ایرانی نیست، تمام شود.
خیلی خوشحالم از این که جنبش مردم ایران، علاوه بر این که حرکت بسیار عظیمی است، در عین حال حرکتی مسالمت‌آمیز است. یکی از سوال‏هایی که خبرنگارها از من می‏پرسند، این است که چرا گل پخش می‏کنیم؟ به ‏آن‏ها می‏گویم ما همان‏هایی هستیم که می‏گفتید «شما آدم‏های خطرناکی هستید؛ مملکت شما خطرناک است؛ ایرانی‏ها خطرناکند.» اما شما کدام ملتی را دیده‏اید که این‏گونه مسالمت‏آمیز حرکت کند؟ خون بدهد، ولی به دنبال مبارزه‏ی مسالمت‏آمیز باشد؟
گفت و گوی کوتاهی هم با خانم جوانی که چند شعار هم روی لباس‏ خود چسبانده‏ است، انجام دادم. از او که در پاریس، دانشجو است، پرسیدم آیا این روزها برایش روزهایی فراموش‌نشدنی است؟
دقیقاً به خاطر این که هیچ وقت فکر نمی‏کردم روزی درگیر چنین مسائلی شوم. الان احساس می‏کنم این اتفاق که شاید اولش سوگ بود، دیگر سوگ نیست؛ شروع یک حرکت است. شروعی است که شاید ما را به جای خیلی بهتری برساند. برای این که احساس می‏کنم همه‏ی ما از یک خمودگی بیدار شدیم. امضاهای همین تومار «احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ایران نیست» که الان داریم آماده می‌کنیم، در زمانی نزدیک به سه روز جمع شده است.